پس از این که یوجی سانو در یک محیط خصمانه سازمانی بر اثر کار زیاد می میرد، فرصتی دوباره به او داده می شود. او در یک دنیای فانتزی شبیه به بازی تناسخ می یابد. با این که او امیدوار است تا زندگی ای آرام و متواضعانه داشته باشد، متوجه می شود که لقب رام کننده هیولا، ضعیف ترین درجه یک ماجراجو، را دارد. او با نوانایی های جدید خود، تعدادی از اسلایم های اطرافش را رام می سازد، و با کمک آن ها توانایی جادویی تبدیل شدن به یک حکیم را پیدا می کند، یک کلاس شخصیتی دوم که استعداد و پتانسیل او را بالا می برد.
انیمه "زندگی تناسخ یافته در جهان موازی من: من یک کلاس شخصیتی دوم به دست آوردم و تبدیل به قوی ترین حکیم در جهان شدم" نمونه کامل و واضح یک اثر متوسط و معمولی، و همچنین تکراری شدنی است که تقریباً در همگی آثار ژانر ایسکای دیده می شود. این اثر آنقدر بد است که از میزان بد بودن تماشایی و لذت بخش می شود. تا حدی که از میزان احمقانه بودن و بد بودن اثر، به خنده در خواهید آمد. مانند این است که می دانید دقیقاً چه چیز هایی قرار است اتفاق بیفتند اما بی فکر به دیدن آنها ادامه می دهید. پیشنهاد می شود که در صورت تماشای این انیمه توقع بدترین ها را داشته باشید.
همان طور که واضح و قابل حدس زدن است، شخصیت اصلی داستان یک قهرمان بسیار قوی کلیشه ای است که به سادگی همه دشمنان را شکست می دهد و رسماً حکم خدا را دارد. او هیچ احساسات و عکس العملی نشان نمی دهد و انگار یک موجود زنده نیست.
دیگر شخصیت های انیمه نیز بی عمق و شخصیت اند و تنها برای پیشبرد داستان ساخته شده اند. تک بعدی بودن شخصیت ها نمونه واضح این قضیه است که چطوری شخصیت ننویسیم. یکی از نکات اذیت کننده انیمه این است که حتی هنگامی که ام پی شخصیت اصلی منفی است، باز هم می تواند جادو استفاده کند، که به صورت کلی معنا و مفهوم ام پی را زیر سوال می برد.
به غیر از مبارزه با موجود پلید با نام ماه سیاه رستگاری که در تاریکی ها منتظر است، داستان دیگری در انیمه نیست، و اثر خسته کننده و حوصله سر بر است.
طراحی، داستان و شخصیت های اثر بد اند و پیشنهاد می شود که از دیدن این انیمه صرف نظر کنید.