معرفی فیلم کره ای Alienoid: Return to the Future
مدت کوتاهی پس از انتشار فیلم ترور چوی دونگ هون در سال 2015، سروصداهایی در فضای مجازی درباره حماسه ای دو قسمتی که این فیلمسازِ تحسین شده در حال کار بر روی آن بود، به گوش می رسید. حدود هفت سال بعد، قسمت اول آن حماسه در قالب فیلم Alienoid در برابر جهانیان ارائه شد و استقبال از آن حداقل بسیار پرشور بود. این فیلم، طرفداران زیادی از جمله خود من را به دست آورد، اما به نظر می رسید مردم نسبت به فیلم اول بیگانه، نوعی خصومت داشتند. من فکر می کردم که تصاویر فیلم قطعاً ایراداتی دارد، اما اصلاً لذت فیلم را نمی توانم انکار کنم و باید بگویم که شما، آن نوع فیلم پرفروشی که از کارگردان چوی دونگ هون انتظار دارید را بدون شک دریافت می کنید. خوشبختانه، چوی و تیم هر دو قسمت را پشت سر هم ساختند و برای آن دسته از مخالفان فیلم اول، یا حتی برای کسانی که کاملاً از محصول نهایی راضی نبودند، مطمئناً سال 2024 با سر و صدا شروع شد. این جواهر غیرمنتظره دنباله ای بر فیلم اول و با عنوان بیگانه: بازگشت به آینده است که نه تنها به وعده های فیلم اول عمل می کند، بلکه جنبه های فیلم اول را نیز به شدت ارتقا می بخشد.
درآمدی بر داستان فیلم بیگانه: بازگشت به آینده
لی آن برای بازیابی شمشیر الهی جهت باز کردن قفل دروازه زمان، در گذشته به دام افتاده است و تلاش می کند فرار یک زندانی بیگانه را که در بدن یک انسان محبوس شده است متوقف کند. او به دنبال تندر می گردد و راه خود را به آینده باز می کند. در این بین، حضوری عجیب و غریب در بدن موروک او را آزار می دهد. لی آن و موروک توسط هیگ سئول و چئونگ وون، دو جاودان اهل سامگکسان که گمان می کنند موجودی بیگانه در موروک وجود دارد، تعقیب می شوند. این افراد نئونگ پا، شمشیرزن کوری که می خواهد روشنایی چشمانش را برگرداند و جاجنگ که می خواهد شمشیر الهی را به دست آورد، هستند. در روزگار کنونی، چندین نفر توسط یک ماده بیگانه که توسط یک زندانی بیگانه فراری منفجر می شود، کشته می شوند و یک شاهد بیگانه، مین گائه این، شروع به بررسی این حادثه می کند. در حالی که تنها 48 دقیقه تا انفجار تمام هاوا باقی مانده است، لی آن باید دروازه زمان را باز کند، به آینده بازگردد و آن انفجار سنگین را متوقف کند. اما بالاخره تمام رازها فاش می شود.
نقد و بررسی خط داستانی فیلم کره ای Alienoid: Return to the Future
وقایع این فیلمِ دنباله، بلافاصله پس از پایان بندی کلیف هنگر فیلم اول ادامه پیدا می کند. لی آن در جستجوی خنجر مقدسی است که همه مسائل مربوط به تهدید قریب الوقوع یک ماده شیمیایی فرازمینی را که در سال 2022 در سئول منتشر شده است، حل کند. لی به زمان خود بازگشته است و موروک در کنار شخصیت های قدیمی و برخی چهره های جدید، مانند یک جنگجوی نابینا که این قدرت را دارد که شمشیر خود را به طرز عجیبی در محیط اطرافش بچرخاند و به میل خود به سمت او بازگرد، امری که گروهی هیجان انگیز از چهره های آشنا و افزوده های جدیدی را در فیلم ایجاد می کند تا به این دنباله قدرت بیشتری نسبت به خروجی فیلم قبلی ببخشد. همین را می توان در مورد طرف اشرار نیز گفت. آنها به اندازه قهرمانان ما متنوع نیستند، اما تهدید آنها این بار واقعی تر و خطرناک تر به نظر می رسد. مخاطرات فیلم فوق العاده زیاد است و کاراکترها بسیار پررنگ تر هستند و کل بازیگران در اینجا هماهنگی کاملی دارند، که باعث می شود وقتی دنیا در موقعیت خطرناکی قرار می گیرد و به سرعت رو به تباهی است، کاملاً خود را وقف تماشای فیلم کنید.
فیلم بیگانه 2، نسبت به فیلم اول آن به شدت ارتقا یافته است
نظر برخی از کاستی های فیلم اول، مانند مشکلاتی که در VFX وجود داشت و تعادل عجیب طنز و درام باید بگویم که همه این ها در فیلم دوم برطرف شده اند و البته فیلم با برخی از بهترین CGI هایی که در هر تولید کره ای دیده ام ارتقا پیدا کرده است. طنز فوق الذکر که در فیلم اول وجود داشت در این فیلم نیز وجود دارد، اما شوخی ها بهتر عمل می کنند و مانند قبل زیاد نیستند. فکر می کنم در طول تماشای فیلم چند بار خندیدم، چیزی که نمی توانستم در مورد فیلم اول به آن اذعان کنم. همچنین، ساختار کلی جهان در فیلم بیگانه 2 بی عیب و نقص است و من را امیدوار می کند که شاهد ادامه رشد این جنبه در فیلم های فانتزی کره ای باشیم. دنیای این فیلم بسیار غنی و پر از جزئیات است. فیلم Return to the Future تاثیرات خود را می پوشاند اما صادقانه در کنار برخی از فیلم های ماجراجویی علمی تخیلی عالی، جایگاهی شایسته به دست می آورد. این نیز یکی از موارد نادری است که در آن عاقبت به هر شکلی که بتوان تصور کرد بر نسخه اصلی بهبود می یابد. می توانیم بگوییم که این فیلم هم از آن دسته فیلم هایی است که فیلم دوم آن بهتر است.
فرانچایز Alienoid را از دست ندهید
به طور کلی، داستان و نوشته فیلم دوم عالی هستند، دیالوگ ها، چه طنز و چه دراماتیک، در مکان های مناسب قرار می گیرند، اما گاهی اوقات، هدف نهایی بسیار آشکار است و ما چک لیستی از چیزهایی که باید اتفاق بیفتد را دریافت می کنیم. فیلمی با این ماهیت، در نهایت از این نظر خیلی بدیع به نظر نمی رسد، اما شگفتی های کوچک در طول مسیر، با شخصیت های جانبی و قوس های شخصی خودشان، نتیجه گیری های خاص و حتی یک یا دو پیچش داستانی ایجاد می کند و سرعت آن به بهترین شکل ممکن پیش می رود. وقتی تیتراژ پایانی شروع شد لبخند بزرگی روی لبم بود و اگرچه من آرزو دارم این فرنچایز گسترش یابد، خوشحالم که در اینجا احساس خوبی از پایان این فیلم داشتم.