برترین انیمه های ایسکای

برترین انیمه های ایسکای

ژانر ایسکای یا isekai به معنای جهان دیگر هست که در این نوع انیمه ها کرکتر یا شخصیت اصلی داستان از طریق تناسخ یا بازی آنلاین یا … وارد جهان دیگری میشود که اغلب فانتزی هستن.

  1. Re:Zero Kara Hajimeru Isekai Seikatsu

برترین انیمه های ایسکای

در یک شب تارک پسر نوجوانی به اسم سوبارو ناتسوکی برای خرید غذا و مانگا به فروشگاهی می‌رود. وقتی خریدش را انجام می‌دهد در راه برگشت به خانه به دنیای دیگری با همون شکل و ظاهر انتقال پیدا می‌کند. او وارد دنیایی فانتزی در قرن وسطی که هرگز هیچ‌جا اون دنیا رو ندیده بود شد. سوبارو که اول فکر می‌کنه این اتفاق یک خیال یا توهم هست، متوجه می‌شه به دنیای موازی احضار شده است. سوبارو درباره‌ی اون دنیا هیچ اطلاعاتی نداشت و نمی‌دونست زندگی در اون دنیا چجوری هست، همین موضوع باعث دردسرهای زیادی برای او شد. زمانی که سوبارو وارد کوچه‌ی تنگ و تاریکی شد تا خودش رو بخاطر اتفاقات اخیر سرزنش کنه چند تا از اراذل خیابانی به او حمله می‌کنن، اما دختر زیبایی که از اونجا داشت رد می‌شد جون سوبارو رو نجات می‌ده. زمانی که سوبارو با اون دختر صحبت می‌کنه، اون دختر خودش رو ساتِلا معرفی می‌کنه. ساتِلا که یک نیمه الف هست و می‌تونه از جادو استفاده کنه و کاربر هنرهای ماوراطبیعه هست. ساتِلا هدفش پیدا کردن یک نشان هست که در وسطش جواهری داره که یکی از اون دزدیده است. سوبارو برای تشکر از ساتِلا بخاطر نجات جونش سعی می‌کنه که کمکش کنه، تا اون نشان رو پس بگیره. وقتی که برای پس گرفتن نشان ساتِلا و سوبارو به خونه‌ای در حاشیه‌‌ی اطراف شهر می‌رن، ناگهان یک قاتل به اون دوتا حمله می‌کنه و هر دوتاشون رو می‌کشه. سوبارو وقتی چشماشو باز می‌کنه می‌بینه در جایی که اول بوده دوباره بیدار شده و فکر می‌کنه که داشته خواب می‌دیده. اما وقتی دوباره این اتفاقات و مرگش برایش تکرار شد متوجه می‌شه که یک توانایی خاص داره به اسم (بازگشت از مرگ یا همون احیا شدن) وقتی می‌میره و احیا می‌شه کسی جز خودش اتفاقات قبل رو یادش نمیاد. پس تصمیم می‌گیره که تمانم تلاشش انجام بده که اتفاقات مردنش تکرار نشه و خودش و ساتِلا رو از سرنوشت بسیار مرگبار و شوم نجات بده. آیا سوبارو موفق می‌شه سرنوشتش رو تغییر بده یا نه؟

یکی از بهترین انیمه های ایسکای که می‍شه بهش اشاره کرد همین انیمه هست.

استودیو “White Fox” این انیمه رو ساخته است. معروف‌ترین انیمه‌ای که توسط این استودیو ساخته شده و می‍توان به آن اشاره کرد انیمه‌ی: (دروازه‌های: استِین) هست.

 

  1. OverLord

برترین انیمه های ایسکای

انیمه ارباب یکی از جذاب‌ترین‌ انیمه‌های ایسکای هست. یک بازی جذاب و پرطرفدار به اسم دی.ام.ام.او-آر-پی-جی که یک بازی آنلاین هست و گیمرهایی  که این بازی رو انجام می‌دن در این بازیِ مجازی زندگی می‌کنن جوری که انگار در همون بازی به دنیا آمدن. این بازی در سال 2126 منتشر شد و اسم اصلیش ایگدِراسیل بود. این بازی از زمانی منتشر شد بخاطر قلمروها و کشور گشایی معروف بود و طی چند سال محبوب‌ترین بازی نیز شناخته می‌شد. اما متاسفانه بخاطر برخی مشکلات بعد از نزدیک به 12 سال از زمان انتشار، این بازی قرار بود برای همیشه بسته بشه. این داستان درباره‌ی فردی به اسم مومونگا-ساما هست، انسانی که در دنیای واقعی خانواده و همسر داشت اما با این وضعیتش و کلی کار و مشغله تونست توی بازی قلمرویی به اسم مقر بزرگ نازاریک با کمک 41 نفر از دوستانش بسازه. آخرین روز بازی که ناگهان بازی خاموش می‌شه، مومونگا-ساما متوجه می‌شه که توی دنیا واقعی بیدار نشده و هنوز توی همون فضای بازی هست. این براش خیلی عجیب بود و می‌خواست بدونه چرا به دنیای خودش بر نگشته و هنوز داخل بازی هست. در صورتی که مثل قبل از کنسول بازی نمی‌تونست استفاده کنه و حتی تمام محافظان مقر نازاریک می‌تونستن به خواست خودشون حرکت کنن و مومونگا-ساما رو به عنوان پادشاه و حاکم مطلق نازاریک می‌شناختن. زمانی که او یکی از محافظان رو به اسم آلبدو رو لمس می‌کنه، اینجاست که مومونگا-ساما می‌فهمه که داخل بازی انتقال پیدا کرده و نمی‌تونه از اون دنیا خارج بشه و توی دنیای اون بازی باید زندگی کنه و درون اون گیم گرفتار شده است. وقتی که مومونگا-ساما می‌ره تا بیرون رو چک کنه می‌بینه که اون جهان دیگه فقط جهان بازی نیست و خیلی بزرگ‌تر و واقعی‌تر از بازی هست. مومونگا-ساما تصمیم می‌گیره که اون جهان رو کامل بشناسه و حاکم کل دنیا بشه، برای اینکه آوازه‌اش در کل اون دنیا بپیچه. چون امید داره با اینکارش دوستانی که تو نازاریک داشته رو پیدا می‌کنه چون ممکن هست بعضی از دوستاش هم مثل خودش به اون جهان انتقال پیدا کرده باشن.

تا الان استودیو مادهوس چهار فصل از این انیمه رو ساخته. یکی از محبوبیت‌ترین انیمه‌هایی که مادهوس ساخته انیمه‌ی هانتر ایکس هانتر است.

 

  1. Bakemono No Ko

برترین انیمه های ایسکای

بچه‌‌ای به اسم رن که پدرش از مادرش طلاق گرفته بود، همراه با مادرش زندگی می‌کرد. اما متاسفانه بخاطر یا سانحه‌ی رانندگی مادرش از دست می‌ده و بقیه‌ی آشنایانش سرپرستی رن رو به عهده می‌گیرن. اما رن اونارو به عنوان خانواده قبول نمی‌کنه و فرار می‌کنه. چون رن می‌خواد خودش زندگیش رو بسازه. زمانی که رن به یکی به اسم کوماتِتسو برخورد می‌کنه، کوماتِتسو او را به جهانی دیگر می‌بره. (اون جهان چجور جایی هست؟) اون جهان دره‌‌ای هست که بهشت هیولاها بود و حدود 1.1 میلیون هیولا اونجا زندگی می‌کردن. اون دنیا استاد بزرگی داشت چندین سال در کنارشون زندگی می‌کرد که هم محافظشون بود و هم صلح و آرامش را در اون سرزمین حفظ می‌کرد. اون تصمیم می‌گیره که برای همیشه به خدا تبدیل بشه، برای همین عنوان استاد اعظم باید به کسی تعلق می‌گرفت و ارباب اون سرزمین می‌شد. برای همین از بین مبارزان باتجربه و افرادی که بتونن اون لقب و رسم رو برای خودشون بگیرن باید مبارزه‌ای برگزار می‌شد، که قدرت و شخصیت افراد سنجیده بشود. این مبارزه و گرفتن درجه‌ی استاد اعظم دو شرط بسیار مهم داشت که هر دوتا رو باید افراد داشته باشن. شرط اول داشتن قدرت و شرط دوم داشتن شخصیت مناسب بود. اون زمانی یکی از هیولاها به اسم یوزِن، خیلی اسمش بر سر زبان‌ها افتاده بود. یوزِن فردی شجاع، آروم و دانا بود که شاگردان بسیار زیادی داشت و شمشیرزن و مبارز بسیار خوبی بود و شخصیت با ثباتی داشت. رقیبش که برادرش هم هست هیولایی بسیار قدرتمند، بزرگ و نترس بود به اسم کوماتِتسو که تو شمشیر زنی و مبارزه خیلی قوی‌تر و بهتر از یوزِن بود. اما متاسفانه کوماتِتسو هیچ شاگردی نداشت بخاطر اخلاق بدی که داشت و سخت با دیگران کنار میومد. برای همین با توجه به قدرتش بهتر از برادرش یوزِن بود و شایستگی‌ای کافی برای درجه‌ی استاد اعظم داشت، اما بخاطر غرورش شخصیت مناسبی نداشت. برای داشتن شخصیت مناسب به شاگرد نیاز داشت. چون بدون شاگرد رسیدن به درجه‌ی استاد اعظم غیرممکن بود. اینجاست که شانس به کوماتِتسو رو می‌کنه و سعی می‌کنه رن رو به شاگردی قبول کنه تا ارباب اون سرزمین بشه و……

 

  1. No Game No Life

برترین انیمه های ایسکای

این انیمه درباره‌ی پسری 18 ساله به اسم سورا و دختری 11 ساله به اسم شیرو هست که خواهر و برادر هم هستن. سورا و شیرو آداب معاشرت بلد نیستن، دانشگاه یا مدرسه‌ام نمی‌رن، خوره گیم هستن و اعتیاد بسیار زیادی به گیم زدن دارن و صبح تا شب مشغول گیم زدن هستن. به‌قدری اعتیادشون به گیم زیاد هست، جوری که حتی موقع غذا خوردن هم بیخیال گیم زدن نمی‌شن حتی پنج روز کامل نمی‌خوابن و گیم می‌زنن (به معنای واقعی گیمر اوتاکو که می‌گن این دوتا هستن) زمانی که گیمشون تموم می‌شه یک پیام ناشناس از طرف فردی ارسال می‌شه که هرگز اون فرد رو هیچ‌جا ندیده بودن. وقتی پیام رو باز می‌کنن در اون پیام نوشته شده: حس می‌کنید توی دنیای اشتباهی به دنیا اومدید؟ و یک لینک بازی براشون ارسال شده بود. زمانی که لینک رو باز می‌کنن، سورا و شیرو می‌فهمن که باید با اون فرد ناشناس بازی شطرنج رو بازی کنن. زمانی که بازی رو می‌برن اون فرد ناشناس بهشون تبریک می‌گه و از مهارت این خواهر و برادر شگفت‌زده می‌شه. اون فرد ناشناس ازشون درباره زندگی اون دنیایِ انسان‌ها می‌پرسه و می‌دونه که سورا و شیرو توی دنیایی که زندگی می‌کنن هدفی ندارن و طرز فکرشون جوریه که توی دنیاشون قوانین و هدف مشخصی نیست، چه زیاد ببرن و چه ببازن آخرش جریمه می‌شن و کنار گذاشته می‌شن، اگه زیاد هم حرف بزنن نادیده گرفته می‌شن. برای هیمن به گیم رو اوردن البته گیم براشون چیزی جز ی‌بازیه آشغال بیشتر نیست و خودشون هم می‌دونن توی دنیای اشتباهی به دنیا آمدن. اما شانس بهشون رو کرد و اون فرد ناشناس سورا و شیرو رو به دنیای خودش برد. در اون دنیا متوجه شدن که اون فرد نشناس خدای اون جهانه و اسمش تیت است. اون خواهر بادر وارد دنیایی شدن که همیشه آرزوشو داشتن دنیایی به اسم (دنیای بازی-تخته‌ای: دیسبرد) دنیای دیسبرد 10 سوگند مهم داره که هیچ کدوم نباید شکسته بشن. زمانی این خواهر و برادر در دنیای دیسبرد مشغول پیدا کردن اطلاعات بودن با دختری به اسم دُلا استفانی آشنا می‌شن و سعی می‌کنن به اون دختر کمک کنن تا بتونن در اون سرزمین حکمرانی کنن تا اون سرزمین مال خودشون بشه.

 

  1. Tate No Yuusha No Nariagari

برترین انیمه های ایسکای

پسری به اسم ایواتانی نائوفومی که یک گیمر هم هست، اما بعضی وقت‌ها خواب‌های عجیبی درباره‌ی یک دنیای ناشناخته می‌بینه. در یک روز آفتابی زمانی که نائوفومی از خواب بیدار می‌شه و به کتاب‌خانه می‌ره، تا کتابی رو برای خواندن برداره که چشمش به کتابی می‌خوره، وقتی کتاب رو می‌خونه ناگهان به جهانی که داستان همون کتاب بود همراه با سه نفر دیگه که هرگز ندیده احضار می‌شه. اون دنیا که یک سرزمین باستانی، فانتزی و جادویی در قرن وسطی بود که مثل دنیای خودشون تکنولوژی زیادی نداره و درگیر یک جنگ بزرگ بود. اون سرزمین که اسمش مِلرومارک بود یک پیشگویی شده بود که شاه پیشگویی اون سرزمین رو نادیده گرفت، برای همین کشورشون و کل اون دنیا داشت نابود می‌شد. زمانی که اون چهار نفر پیش شاه که اسمش اُلتوکری ملرومارک بود رفتن متوجه شدن برای یک پبشگویی  به اون کشور احظار شدن که فقط چهار قهرمان توانایی جلوگیری اون دنیا از نابودی رو داشتن و لقبشون چهار قهرمان افسانه‌ای بود. هر کدومشون یک اسلحه‌ی افسانه‌ای موقع احظار بهشون تعلق گرفته بود. (قهرمان اول که سلاح افسانه‌ای شمشیر بهش تعلق داشت: آماکی رن، 16 سال سن داشت و دانش‌آموز بود)، (قهرمان دوم که سلاح نیزه مانندی بهش تعلق داشت: کیتامورا موتویاسو 21 ساله، دانشجوی دانشگاه بود)، (قهرمان سوم که سلاح تیر و کمان بهش تعلق داشت: کاواسومی ایتسوکی، 17 ساله دانش‌آموز مدرسه بود)، حالا می‌رسیم به قهرمان داستانمون (ایواتانی نائوفومی، 20 ساله که دانشجو بود) سلاحی که نائوفومی بهش تعلق داشت متاسفانه یک سپر بود که برای کارهای خیلی جزئی و کوچیک استفاده می‌شد. اون چهار نفر در عوض پاداشی عظیم به شاه متعهد شدن که اون دنیا و کشور مِلرومارک از نابودی و فاجعه‌ی بزرگی که قرار بود دیر یاد زود اتفاق بیوفته نجات بدهند. نائوفومی زمانی که از سپر افسانه‌ای استفاده می‌کرد نا امید تر می‌شد و نفرتش بخاطر تبعیض و متهم شدن به خیانت بیشتر می‌شد. آیا نائوفومی با کمک سه قهرمان دیگه می‌تونه دنیارو از نابودی نجات بده؟

این انیمه توسط استودیو “Kinema Citrus” ساخته شده است که یکی از استودیوهای خوب ژاپن به‌حساب میاد.

 

  1. Mairimashita! Iruma-Kun

برترین انیمه های ایسکای

در سرزمین زیرین، شیاطین بسیار ترسناکی زندگی می‌کنند. اما فقط یک پادشاه بر اون سرزمین فرمان‌روایی می‌کنه که اون شخص پادشاه شیاطین هست. اما به دلیل اتفاقات اخیر پادشاه شیاطین دیگه نیست و باید یکی جانشینش بشه و تاج و تخت بدون پادشاه مونده است. اینجاست که سوال مهمی پیش میاد (چه کسی پادشاه بعدی شیاطین خواهد شد؟) این انیمه درباره‌ی یک پسر به اسم سوزوکی ایروما هست که تقریبا نوجوان به‌حساب میاد. ایروما که یک پسر معمولی هست و مجبوره به‌جای پدر و مادرش کار کنه، ایروما توی یک قایق ماهیگیری به‌جای خانوده‌ش کار می‌کنه تا خرج زندگیشون رو در بیاره. اون پسر زمانی که مشغول کار بود ناگهان براش اتفاقی عجیبی افتاد و به یک شیطانی به اسم سالیوان فروخته شد. اما ایروما متوجه می‌شه که روحش توسط پدر و مادرش به اون شیطان فروخته شده است. سالیوان اون پسر رو به دنیای زیرین یا همون دنیای شیاطین هست می‌بره و داخل عمارتش می‌بره. (اما دلیل این‌کار سالیوان چی می‌تونه باشه؟) خب احتمالا اکثرتون اشتباه حدس زدید. سالیوان که فردی مجرد هست و آرزو داشت که نوه داشته باشه، برای همین ایروما رو خرید از خانواده‌ش. اما به ایروما حق انتخاب داد که دوست داره نوه‌ش بشه یا نه. از اون طرف ایروما یک توی سری خور بدبخت بود و تا حالا به کسی نه نگفته بود، حتی به احمقانه‌ترین درخواست‌ها. و بلاخره درخواست اون پیرمرد رو قبول کرد و نوه‌اش شد و بخاطر همین قبول کردن درخواست‌های همه و نداشتن قدرت (نه گفتن) سالهای زیادی در فقر و بدبختی زندگی کرده بود. البته نوه‌ی سالیوان شدن باعث شد از فقر و بدبختی نجات پیدا کنه. اما سالیوان به فکر تحصیلات برای نوه‌ش افتاد و ایروما رو در آکادمیِ شیاطین ثبت نام کرد، اما در اون آکادمی اگه کسی می‌فهمید ایروما انسانه و شیطان نیست باعث می‌شد که توسط شیاطین خورده بشه. (اما سالیوان می‌تونست به‌جای یک بچه آدمیزاد به‌راحتی یک شیطان رو به سرپرستی بگیره اما دلیلش چی هست که آدمیزاد رو به سرپرستی گرفت؟)  زمانی که ایروما وارد آکادمی شیاطین شد در موقیعتی مجبور شد یک طلسم نادر و ممنوع رو بخونه که همون باعث شد در اون آکادمی معروف بشه، اما آیا ایروما می‌تونه در اون آکادمی انسان بودنش مخفی کنه و راحت به زندگیش در سرزمین شیاطین ادامه بده؟

تا الان سه فصل از این انیمه منتشر شده است و هر فصل بهتر از فصل قبلی پیش می‌ره. پیشنهاد می‌کنم دیدن این انیمه رو اصلا از دست ندید.

 

 

  1. Fate/Grand Order: Zettai Majuu Sensen BabyLonia

برترین انیمه های ایسکای

این سری فیت با بقیه‌ی سری‌های دیگه فرق داره و داستان اصلی حساب نمی‌شه و از روی یک بازی ساخته شده است، اما داستان خوبی داره.

در قطب شمال مقری وجود دارد به اسم چالدیا، کار این مقر اینه که سعی می‌کنه اتفاقاتی که بشریت رو بخواد تهدید یا نابود کنه رو پیشبینی کنه و افرادی رو برای نابود کردن این تهدید بفرسته. تا قبل از این این مقر نیروهاش رو به چندین جا از جمله کَمِلوت، لندن و… فرستاده بود و این همه در زمان و مکان سفر کردن، تا رسیدن به یک تهدید خیلی بزرگ که اون تهدید بزرگ در اولین تمدن بشر وجود دارد، جایی هست که عصرخدایان 2600 سال قبل از میلاد مسیح و در بین‌النهیرین بین دو رود دجله و فرات قرار دارد. اون جا جایی هست که عصر خدایان یک بار برای همیشه تموم شد، دوره‌ای که خدایان و هیولاها در کنار انسان‌ها زندگی می‌کردن. دو نفر به اسم ریتسوکا فوجیمارو و مَش کیریهِ‌لایت مامور شدن که به اون دنیا فرستاده بشن تا اون تهدید رو از بین ببرنن، اسم اون ماموریت عملیات هفتمین گرند اُردِر هست. وقتی مراحل انتقال تمام می‌شه، اون دوتا به اون دنیا انتقال پیدا می‌کن. اون دنیا یک دنیای فانتزی هست ولی اون دوتا  وسط یک بیابان فرود می‌آیند‌، البته قرار بود تو شهر اصلی فرستاده بشن که حصار جادویی مانع این اتفاق شد. اما در اون دنیا کلی هیولا به فوجیمارو و مَش حمله می‌کنند. اون دو باید با استفاده از قدرت‌های جادوییشون با اونا مبارزه کنند و قدرتشون رو به نمایش بزارن. مَش و فوجیمارو زمانی که می‌رن و دنبال اطلاعات برای پیدا کردن تهدید بزرگ بشیریت بگردن با دوستانی آشنا می‌شوند. یکی از این دوستان که اسمش اِنکیدو هست مَش و فوجیمارو رو با واقعیت روبه‌رو می‌کند و مشخص می‌شه که در اصل کسی دستش به جام مقدس آلوده نشده است و تهدید بزرگ همون خدایان که سه الهه نام دارن هستند. مَش و فورجیمارو تصمیم می‌گیرن کسانی پیدا کنن تا به کمک اون‌ها سه الهه رو نابود کنن و بشیریت رو ار بزرگ‌ترین تحدید تاریخ نجات بدهند. آیا موفق می‌شوند که کل بشریت رو نجات بدهند یا نه؟

 

  1. Drifters

برترین انیمه های ایسکای

در تاریخ 21 اکتبر سال 1600 درساعت تقریبا 2 بعد از ظهر زمانی که جنگ بزرگ و عظیمی در میدان جنگ در جریان بود. یک جنگجوی شجاع و بسیار قدرتمند به اسم تویوهیسا شیمازو که از قبلیه‌ی شیمازو بود، در اون جنگ حضور داشت. شیمازو یک جنگنجوی بسیار باهوش و شکست‌ناپذیری بود و داشت جنگ رو به نفع سرزمینش جولو می‌برد. شیمازو یکی از بهترین فرمانده‌هان دشمن را با حمله‌ی سنگینی نابود کرده بود. زمانی که در جنگل عموش توسط دشمن درحال تعقیب بود شیمازو می‌خواست فداکاری کنه و برای عموش وقت بخره تا عموش کشته نشه و فرار کنه. وقتی شیمازو می‌ره و سعی می‌کنه تک تک اون کسایی که در تعقیب عموش بودن رو بکشه، با معاون وزیر جنگ به اسم نائوماسا که از قبیله‌ی (ای) بوده روبه‌رو می‌شه. متاسفانه ارتش شیمازو شکست خورده بود اما شیمازو ناامید نشد و موفق شد معاون وزیر جنگ رو با یک گلوله بکشه، ولی متاسفانه خودش بخاطر مبارزه‌ی ناجوانمردانه‌ی دشمن خیلی بد زخمی می‌شه. خوشبختانه دشمن از ترس قدرت شیمازو عقب نشینی کرده بود اما شیمازو در جنگل بود و سعی می‌کرد بدن زخمی‌اش رو به قبیله‌ش برسونه تا درمان بشه. شیمازو که به راهش ادامه می‌داد تا به قبیله‌ش برسه از وسط جنگل وارد یک دنیای عجیب غریبی می‌شود. از اون دنیا توسط یک شخص ناشناس از طریق یک دریچه با همون بدن زخمی به دنیای دیگه‌ای انتقال پیدا می‌کنه. چند تا اِلف که داشتن رد می‌شدن بدن زخمی شیمازو رو در وسط راه می‌بینن و او را به قلعه‌ای متروکه می‌برن تا درمانش کنن. زمانی که زخم‌های شیمازو رو می‌بندن و بیدارمی‌شه و متوجه می‌شه چند تا انسان دیگه از همون سرزمینی که خودش زندگی می‌کرده، به این دنیا انتقال پیدا کرده بودن، دنیایی که انسان‌ها و اِلف‌ها دشمن هم هستن و یک جنگ بسیار بزرگ در حال اتفاق افتادن هست. اینجاست که داستان شروع می‌شه و شیمازو به همراه اون دو نفر دیگه وارد یک جنگ خیلی بزرگ می‌شوند.

 

  1. Isekai Ojisan

انیمه ایسکای

مردی به اسم یوسکه اوجیسان، که زمانی یک نوجوان تقریبا 17 ساله بوده که ناگهان یک کامیون بهش می‌زنه و باعث یک تصادف مرگبار می‌شه. اوجیسان 17 ساله بخاطر اون تصادف تو کما می‌ره اما با این حال دکترا و پرستارها بعد از گذشت این همه وقت دستگاه رو خاموش نکرده بودن. زمانی که تقریبا بعد از 17 سال اوجیسان به صورت خیلی عجیب و مرموزی از کما بیدار می‌شه. خواهرزاده‌ی اوجیسان که اسمش تاکافومی هست، به ملاقات اوجیسان در بیمارستان می‌ره. زمانی که یوسکه رو می‌بینه فکر می‌کنه که او دیوونه شده است. چون اوجیسان به زبانی ناآشنا و عجیب صحبت می‌کرد. (اما دلیل این اتفاق چی می‌تونه باشه؟) اوجیسان در اصل به مدت 17 سال توی یک جهان دیگه انتقال پیدا کرده بود، درون دنیایی جادویی که مردمش می‌تونستن از جادو استفاده کنند. اسم اون سرزمینی که اوجیسان داخلش رفته بود یک سرزمین فانتزی و جادویی به اسم گران‌هامال بوده است. اوجیسان برای اینکه به خواهرزاده‌اش تاکافومی اثبات کنه که داخل جهان دیگیری بوده است از یکی از جادوهاش استفاده کرد. اما بعضی از جادوهاش در دنیای خودش می‌تونه به وضوح استفاده کنه و از بقیه جادوها به هیچ شکلی نمی‌تونست استفاده کنه. زمانی که اوجیسان از بیمارستان مرخص می‌شه و می‌ره دنیایی که چندین سال در اون حضور نداشته رو ببینه، متوجه خیلی از تغییرات می‌شه و می‌فهمه که خیلی چیزاها با گذشته فرق کرده است و هیچی مثل قبل نیست. چند وقت تاکافومی سعی می‌کنه به نحوه‌ای از قدرت‌های اوجیسان پول در بیاره و او را با تغییرات جدید آشنا کنه. وقتی چنل یوتیوب خودشون رو افتتاح می‌کنن تازه داستان این دو شروع می‌شود و…..

این انیمه سه ویس‌اکتور بسیار محبوب داره. یکی از محبوب‌ترین ویس‌اکتورهای این انیمه کویاسو تاکِهیتو نام دارد معروف‌ترین انیمه‌هایی که کویاسو ویس اکتورشون بوده و می‌شه به آن اشاره کرد گینتاما، وایولت اِوِرگاردن و جوجو است.

 

  1. Hataraku Maou-Sama!

یکی دیگه از برترین انیمه های ایسکای –  در قاره‌ای در اقیانوس که چهار جزیره‌ی بزرگ در چهار طرف این اقیانوس تشکیل شده است، که یک جزیره‌ی مرکزی وسط این اقیانوس وجود دارد که اسمش اِنتِ ایسلا بود. حتی اسم جزیره‌ی اِنتِ ایسلا خیلی خوف بود و باعث ترس و وحشت خیلی‌ها می‌شد، چون پادشاه شیاطین در اونجا بود و بر تمام شیاطین حکمرانی می‌کرد. پادشاه شیاطین که بر تمام موجودات تاریکی فرمانروایی می‌کرد و تصمیم گرفت که تمام قاره رو فتح کنه و همه‌ی انسان‌ها رو نابود کنه. او چهار ژنرال داشت که هر کدوم خیلی در نوع خودشون قدرتمند بودن. زمانی که ارتش بزرگ شیاطین حمله رو آغاز کردن، به هیچ انسانی حتی زن یا کودک رحم نمی‌کردن و بی‌رحمانه و ظالمانه همرو می‌کشتن و داشتن به پیروزی علیه انسان‌ها دست پیدا می‌کردن. که ناگهان یک قهرمان به اسم اِمیلیا پیداش شد، اِمیلیا که فرد خیلی قدرتمندی بود تمام چهار ژنرال رو نابود کرد و بیشتر ارتش پادشاه شیطان رو نابود کرد. سپس با تمام انسان‌ها به سمت جزیره‌ی اِنتِ ایسلا حمله کرد تا شیاطین رو نابود کنه و پادشاه شیطان رو شکست بده. زمانی که اِمیلیا به کاخ پادشاه شیطان نفوذ کرد در جنگ بسیار سختی با پادشاه شیطان موفق شد که او را شکست بده. پادشاه شیاطین به کمک دستیار وفاداراش به اسم آشیل موفق می‌شه یک تونل تلپورت و از اون سرزمین فرار کنه، تا قدرتش بدست بیاره و نیروهاش رو بازسازی کنه و برگرده. اما از شانس بدش به کشور ژاپن در شهر بسیار زیبای توکیو انتقال پیدا می‌کنه و خودش و دستیارش تبدیل به انسان می‌شه. ( بله درست متوجه شدید. شیطانی که از انسان‌ها متنفر بود حالا خودش انسان شده) زمانی که پادشاه شیاطین با استفاده از هیپنوتیزم اطلاعاتی درباره‌ی اون جهان دست پیدا می‌کنه، برای خودش اسم مائو سادائو انتخاب می‌کنه. بعد در رستورانی در توکیو برای درآوردن خرج زندگی مشغول به‌کار می‌شه و تصمیم می‌گیره فرمانروای این جهان بشه و…..

 

  1. Sonny Boy

برترین انیمه های ایسکای

در تاریخ 16 آگوست زمانی یک دانش‌آموز به اسم ناگارا در وسط کلاس خوابیده بود و کلاس ساکت و آروم بود. (به نظرتون این کار یک دانش‌آموز اتفاق طبیعی هست؟) داستان این انیمه از همینجا شروع می‌شه، از جایی که ناگهان مدرسه به داخل یک بُعد دیگه کشیده می‌شود. بعضی از دانش‌آموزان که هم دختر بودن هم پسر همراه همون مدرسه به بُعد دیگه‌ای کشیده می‌شوند. بُعدی که تاریکه و انگار کل مدرسه روی هوا شناور هست. برخی از دانش‌آموزان بخاطر انتقال به اون بُعد  قدرت‌های عجیب و ماورایی به‌دست می‌آوردند. اما دانش‌آموزان که داخل اون بُعد گرفتار شده بودن، نمی‌تونستن با دنیای خودشون هیچ ارتباطی برقرار کنن و هیچ راهی برای ارتباط با معلم‌هاشون و خانواده‌شون نداشتن و حتی ممکنه بخاطر ناپدید شدن خودشون و مدرسه‌شون توی دنیا سر تیتر تمام اخبارها شده باشن. (فکرش بکن یهو با چند تا از هم‌کلاسی‌هات برید تو یک بُعد دیگه) توی اون بُعد هم ممکنه قدرت‌های ناشناخته یا موجوداتی پیدا بشه که سعی کنه به دانش‌آموزان و مدرسه آسیب بزنه، یا نابودشون کنه. اما از شانس خوبشون بیشتر دانش‌آموزان قدرت ماورایی گیرشون آمده است و با همون قدرت‌های ماورایی می‌تونستن از مدرسه و بقیه دفاع کنن. برای همین قرار بود از بین اون 36 نفر که داخل اون بُعد بودن یکیشون به عنوان رهبر یا فرمانده کل دانش‌آموزان انتخاب بشه تا بتونن با هم دیگه قوانین مخصوص خودشون رو در اون دنیا درست کنن. اما متاسفانه بعضی از دانش‌آموزان قدرت ماورایی ندارن، یا هنوز کشف نکردن قدرتشون رو. زمانی که رای‌گیری برگزار می‌شه یکی از دانش‌آموزان به اسم کَپ با بیشترین رای به عنوان رهبر انتخاب می‌شه. قوانین اینجوریه که اگه کسی رعایت نکنه یا قوانین رو نادیده بگیره قطعا جریمه می‌شه، مثل بازی فوتبال تقریبا. حالا سوالی اصلی اینجاست که سرنوشت این دانش‌آموزان چی می‌شه؟ آیا قوانین جدید کمک می‌کنه تا نظم و محافظت از خودشون صورت بگیره، یا باعث درگیریه بیشتر، جنگ و نابودیشون می‌شه؟

این انیمه توسط استودیوی مادهوس ساخته شده است. اما این انیمه رو یک کارگردان بسیار معروف به اسم شینگو ناتسومه ساخته، که کارگردان فصل اول وان‌پانچ‌من هم بوده است.

 

  1. Gate: Jieitai Kanochi Nite, Kaku Tatakaeri

برترین انیمه های ایسکای

یک اوتاکو به اسم یوجی ایتامی که دوست داره هر جوری هست از سرگرمیش حمایت کنه و از بین کار یا سرگرمی، قطعا سرگرمیش رو انتخاب می‌کنه. یوجی در شهر توکیوی ژاپن مشغول به کار هست و توی توکیو زندگی می‌کنه. او همیشه خودش رو با بازی‌های مختلف و تصوراتش سرگرم می‌کنه، تصوراتش مثل اینکه یک قهرمانه که توی دنیای هیولاها هست که برای نجات انسان‌ها به جنگ می‌ره، چون هر جوری هست دوست داره خودش رو سرگرم بازی و… کنه. یوجی در یک روز آفتابی برای یک رویداد مهم به بیرون می‌ره این رویداد خیلی براش مهم هست و هر سال فقط یک بار اتفاق میوفته. زمانی که تو راه سرش به یک دیوار می‌خوره یک تصور از دنیایی عجیب و فانتزی می‌بینه و براش این تصور خیلی عجیب و نامعلوم می‌شه، که دلیل دیدن این تصور از جهانی ناشناخته چی هست. اما در نزدیکی فروشگاهی که یوجی برای نمایشگاه و رویداد مهمش داشت می‌رفت، ناگهان دوازه‌ای عجیب باز می‌شه و هیولاها و جنگجویانی و شوالیه‌هایی که سوار بر اژدها و اسب بودن از اون دوازه به داخل شهر توکیو سرازیر می‌شوند و شروع می‌کنن به کشتن مردم که همین کارشون باعث ایجاد ترس و وحشت میان خیلی از آدم‌ها می‌شود. اینحاست که یوجی بخاطر کنسل نشدن دوجینشی فروشی و نمایشگاه تابستانی سعی می‌کنه که جلوی این اتفاق رو بگیره. ولی نیروهای ارتش به کمک یوجی تا حدی موفق می‌شن جون خیلی‌هارو نجات بدن و شهر رو از اون هیولاها و شوالیه‌ها پاکسازی کنن. روز بعد وزارت دفاع اون اتفاق رو فاجعه‌ی گینزا معرفی می‌کنه. وزارت دفاع به ایتامی یوجی بخاطر نجات جون مردم و تلاش‌هاش در اون فاجعه نشان ستوان دوم رو بهش می‌ده و همونجا ازش تقدیر می‌شه و کلی تو ژاپن معروف می‌شه. ولی متاسفانه آخرش یوجی نتونست مانع کنسل شدن اون نمایشگاه بشه. اما دولت و ارتش برای اینکه این فاجعه دیگه اتفاق نیوفته تصمیم می‌گیره از طریق اون دروازه سربازهاشو به اون جهان ناشناخته بفرسته. برای اینکار یوجی رو به‌عنوان اینکه ارتش و سربازها رو رهبری کنه همراه‌شون می‌فرسته. حالا یوجی می‌تونه خودش سرگرمی رو تو واقعیت در جهانی دیگر و از نزدیک تجربه کنه و کلی ماجراجویی شگفت‌انگیز یوجی از همینجا شروع می‌شه و…..

این انیمه توسط استودیو A_1 Pictures ساخته شده است و این انیمه کلی ویس‌اکتور معروف داره. از محبوب‌ترین انیمه‌هایی که این استودیو ساخته و می‌شه بهش اشاره کرد انیمه‌ی کاگویا_ساما و هنر شمشیر زنی آنلاین هست.

 

  1. Hai To Gensou No Grimgar

برترین انیمه های ایسکای

فردی به اسم هاروهیرو که تقریبا پسری نوجوان بود، وقتی چشماش باز می‌کنه در یک جای تاریک بیدار می‌شه و او هیچ خاطره‌ای از گذشته نداره و هیچی یادش نمیاد. او به یک دنیای دیگه انتقال پیدا کرده بود، ولی خودش نمی‌دونست چه اتفاقی افتاده یا چی شده. هاروهیرو تنها نبود و چند نفر دیگه هم مثل خودش بدون هیچ خاطره‌ای به اون دنیای ناشناخته انتقال پیدا کرده بودن. اما یک سوال مهم (اون دنیا چه‌جور جایی هست؟) اونجا دنیایی فانتزی هست که می‌شه از جادو استفاده کرد و کلی گوبلین و هیولاهای ترسناکی در اون دنیا وجود دارن. هاروهیرو و بقیه کسایی که انتقال پیدا کرده بودن، به نزدیک یک شهر می‌رن و متوجه می‌شن که داخل سرزمین گریمگار در شهر اُرتاناست هستن. اونا با فردی به اسم بریتانیِ رئیس دفتر ماه سرخ آشنا می‌شن، بریتانیِ یک جنگجوی بسیار ماهر و قدرتمند هست و به هر کدوم از اون‌ها یک سکه نقره می‌ده. این سکه نقره به اونایی داده می‌شه که عضو گروه سربازهای داوطلب بشن تا بتونن بجنگن و 20 سکه نقره جمع کنن، تا هر کدوم یک نشان کارآموزی بخرن و پول در بیارن و سود کنن. برای پول درآوردن اون 10 نفر باید از دشمنان اطلاعات جمع کنن و باهوش و قدرتشون دشمنان رو از بین ببرن چون این روش سرباز داوطلب شدن هست و اگه بتونن هیولای قدرتمندی رو شکست بدن کلی پول و غنیمت گیرشون میاد. اون 10 نفر قبول کردن که سربازهای داوطلب بریتانیِ بشن تا خرج زندگیشون رو در بیارن و بهشون یک خونه داده شد و به هر کدوم یک سلاح و لباس برای مبارزه داده شد تا بتونن مبارزه کنن و هیولاهارو نابود کنن. داستان این 10 نفر که ماجرای خیلی پرهیجان و جالبی هست از همینجا شروع می‌شه و قراره کلی اتفاقات باحال در مبارزات براشون بیوفته. آیا اون 10 نفر می‌تونن از پس جنگ با هیولاها بر بیان و همشون زنده بمونن؟

 

  1. Tsuki Ga Michibiku Isekai Douchuu

برترین انیمه های ایسکای

پسر نوجوانی به اسم ماکوتو میسومی که مهارت زیادی در استفاده از تیروکمان رو داشت و اغلب برای تمرین به باشگاه تیراندازی می‌رفت و پدرش نویسنده‌ی کتاب بود. او در اتاقش در حال استراحت بود که ناگهان وسط هوا در یک جای نامعلوم بیدار می‌شه. اون جا یک خدا وجود داشت به اسم تسوکویومی نو میکوتو یکی از سه فرزند شریف اساطیر ژاپنی وحاکم قلمروی شب بود. تسوکویومی به ماکوتو می‌گه که قراره به یک دنیای دیگه انتقال پیدا کنی و ماکوتو باید اون قرارداد امضا کنه، تا به نشانه رضایت به یک دنیایی که نمی‌دونست کجا هست انتقال پیدا کنه. ماکوتو قرار بود به‌عنوان نقش یک قهرمان به دست الهه‌ای در دنیایی نامعلوم سپرده بشه. ماکوتو متوجه می‌شه که در اصل پدر و مادرش اهل یک دنیای دیگه بودن و بخاطر یک شرایط و اتفاق خاص با الهه‌ای قرارداد بسته بودن و به کشور ژاپن انتقال پیدا کرده بودن. (اما با اون الهه چه قراردادی بستن؟) موضوع اینجاست که پدر و مادر ماکوتو قرار بود روزی ارزشمندترین چیزی رو که دارن به اون الهه بدن و اون چیز ارزشمند کسی نیست جز پسر عزیزشون ماکوتو، اما اگه ماکوتو نمی‌خواست بره، باید یکی از خواهرهاش به جای او به الهه داده می‌شد. که در این شرایط سخت ماکوتو قبول کرد که قرار داد جدید رو امضا کنه و به دنیای اون الهه انتقال پیدا کند. زمانی که ماکوتو قرارداد رو امضا می‌کنه و به دنیای دیگه‌ای انتقال پیدا می‌کنه، توسط الهه‌ی اون سرزمین بخاطر زشت بودنش تحقیر می‌شه و اون الهه حاضر نمی‌شه بهش قدرتی بده و فقط قدرت خوندن و نوشتن و درک کردن رو بهش می‌ده و در اون دنیا رهایش می‌کنه. اما تسوکویومی، ماکوتو رو در اون دنیا پیدا می‌کنه و بهش آزادی می‌بخشه، چون الهه‌ی اون سرزمین از ماکوتو نقش قهرمان بودن رو سلب کرد و بهش قدرتی نداد و دوست داشت ماکوتو بمیره. ولی تسوکویومی هم امیدواره که ماکوتو رو دوباره در چرخه‌ی مرگ و زندگی دوباره ببینه. حالا ماکوتو در دنیایی ناشناخته تنها و سردرگم هست و باید خودش راه زندگیه جدیدش رو انتخاب کنه و….

 

  1. Zero No Tsukaima

برترین انیمه های ایسکای

این انیمه یک انیمه‌ی ایسکای تقریبا کلاسیک به حساب میاد و سال 2006 ساخته شده است. به اونایی که انیمه‌ی کلاسیک دوست دارن پیشنهاد می‌شه این انیمه رو حتما ببینن.

در قصری زیبا و با شکوه یک شاه‌دُخت ناز و کاوایی به اسم لوئیزِ دِلا والی‌رِ زندگی می‌کنه. لوئیزِ از خانواده‌ای با اصل و نسب و سلطنتی است. او عاشق پوشیدین شنل و استفاده از چوب‌دستیِ جادوییش هست. در یک روز آفتابی لوئیزِ خودش را برای رفتن به آکادمی آماده می‌کنه تا تحصیلاتش را در آکادمی جادوییه تریستِین شروع کنه. به درخواست معلم آکادمی از لوئیز برای استفاده از کیمیاگری که با چوب‌دستیِ جادوییش می‌تونه انجام بده انتخاب می‌شه. لوئیزِ از قدرت جادوییش استفاده می‌کنه و نمی‌تونه از جادوش به‌درستی استفاده کنه و جادوش رو تحت کنترل بگیره برای هیمن کل کلاس منفجر می‌شه. (مشکل چیست و چرا  لوئیز نمی‌تونه جادوش رو کنترل کنه؟) این موضوع از چندین سال پیش وجود داشته و چند سال هست که لوئیزِ نمی‌تونه جادوش کنترل کنه، برای همین بهش لقب لوئیز صفر رو داده بودن، چون هیچ کنترلی بر جادوش نبود و بلد نبود به‌درستی کیمیاگری کنه. همین باعث شده بود توسط بقیه‌ی دانش‌آموزان آکادمی مسخره بشه و توی کلی دردسر بیوفته. قرار بود دانش‌آموزان آکادمی با استفاده از قدرت جادوییشون یک نوکر(برده‌ای چیزی) برای خودشون احضار کنن. اینجاست که لوئیزِ با اطمینان به هم‌کلاسی‌هاش می‌گه که می‌تونه یک نوکرخیلی خوشگل احضار کنه. روز بعد تشریفات احضار کردن آماده می‌شه و اولین آزمونِ آکادمی هست و باید هر دانش‌آموز یک نوکر همیشگی احضار کنه، چون اون شخصی که احضار می‌شه برای همیشه نوکر احضارکننده می‌مونه. همه‌ی دانش‌آموزان به‌خوبی یک نوکر برای خودشون احضار می‌کنن و سرانجام آخرین نفر نوبت به لوئیزِ برای احضار می‌رسه. زمانی که لوئیز از قدرتش استفاده می‌کنه، یک انسان معمولی به اسم هیراگا سایتوس از کشور ژاپن رو به دنیای خودشون احضار می‌کنه و از شانس بدش نتونست یک نوکر خیلی خوب احضار کنه. لوئیزِ چه بخواد و چه نخواد باید اون پسر که اسمش هیراگا رو به‌عنوان نوکر قبول کنه و باهاش قرارداد ببنده. زمانی قرارداد رو لوئیزِ با هیراگا می‌بنده، یک نشان عجیب و جادویی و خاص روی دست هیراگا ظاهر می‌شه. سفر و ماجراجویی‌های هیراگا و لوئیزِ از همینجا شروع می‌شه و قراره کلی اتفاق باحال و جالب رو اون دوتا با هم تجربه کنن.

این انیمه توسط استودیو J.C.Staff ساخته شده است. این انیمه دارای گرافیک و کیفیت خیلی خوبی هست و بخاطر قدیمی بودنش کیفیت بدی نداره.

 

  1. Sentouin, Hakenshimasu!

برترین انیمه های ایسکای

این انیمه درباره‌ی یک مامور به اسم سِنتوین-راکو-گو که بهش مامور مبارزِ شماره‌ی 6 هم می‌گن. راکو-گو در سازمانی به اسم سازمان کیساراگی یک مامور پیشرفته است، که این سازمان در حال تسخیر کردن کل دنیا هست و می‌خواد کل دنیا رو بگیره. دو فرمانده‌ی اون سازمان که اسمشون بلییال و آستارت بود به راکو-گو یک ماموریت بسیار مهم می‌دن. راکو-گو ماموریتش این بود که به یک جهان دیگه فرستاده بشه تا اونجا یک پایگاه بسازه، تعداد زیادی دستگاه تلپورت بزاره و اونجا در مورد همه چی اطلاعات جمع کنه. اما راکو-گو متاسفانه یکم مغزش تعطیل هست، برای همین موضوع، یک دستیار که توسط لیلیث مخترع‌ نابغه‌ی سازمان ساخته شده او را همراهی ‌کنه، تا راکو-گو توی ماموریت شکست نخوره و همه چیو خراب نکنه. اسم دستیارش آلیس هست که درسته ظاهری بچه‌گانه داره ولی خیلی باهوش و عاقل هست. قرار هست راکو-گو به سیاره‌ای تلپورت بشه که بیشترین دستاوردش سفر به ماه هست به اصطلاح دیگه سیاره‌‌ی زمین مقصد ماموریت راکو-گو هست. راکو-گو چون مردی منحرف هست دوست نداشت به زمین تلپورت بشه، چون توی سیاره‌ی خودش کلی دختر ناز و خوشگل وجود داشت، اما به زور و اجبار مجبور می‌شه ماموریت رو قبول کنه. به او یک دستگاه انتقال پیام داده می‌شه و باید هر هفته از وضعیتش گزارش بده و راکو-گو به یکی از فرمانده‌ها قول می‌ده که مامورتیش انجام بده و حتما برگرده. زمانی که راکو-گو به همراه دستیارش آلیس به سیاره زمین تلپورت می‌شه و وارد یک دنیایی می‌شه که هیچ اطلاعاتی ازش نداره. او به پادشاهیه اون کشور بُرده می‌شه و از اینجا داستان جذاب و کمی منحرفانه‌ی راکو-گو شروع می‌شه.

این انیمه توسط استودیوی J.C.Staff ساخته شده است. معروف ترین انیمه‌ای که این استودیو ساخته و می‌شه بهش اشاره کرد فصل دوم انیمه‌ی وان‌پانچ‌من هست.

 

  1. Arifureta Shokugyou De Sekai Saikyou

برترین انیمه های ایسکای

این انیمه درباره‌ی یک پسر دبیرستانی و 17 ساله به اسم ناگومو هاجیمه هست، ناگومو یک اوتاکوی کامل بود و همیشه خواب‌آلود سر کلاس حاضر می‌شد. او همیشه مورد آزار و اذیت هم‌کلاسی‌هایش قرار می‌گرفت. یک روز با تعدادی از همکلاسی‌هایش در مدرسه به یک دنیایی ناشناخته عجیب و فانتزی انتقال پیدا می‌کنه. در اون دنیا می‌شه از جادو و کیمیاگری استفاده کرد و می‌شه سطح لول و قدرت رو به مرور زمان بالا برد. ناگومو برای آموزش قرار بود با دوستاش به هزارتوی اورکوس بره. قبل از روز رفتن به هزارتو یکی از دوستان ناگومو که کشیشی به اسم شیراساکی بود و می‌تونست با قدرت جادوشش بقیه رو شفاع بده، به او می‌گه که برای آموزش به هزارتو نیاد چون خواب بدی دیده است چون قرار بود ناگومو بر اثر یک حادثه توی یک جای تاریک اتفاق بدی براش بیوفته. ولی او از شیراساکی قول می‌گیره که اگه اتفاقی براش افتاد نجاتش بده. زمانی که ناگومو و دوستانش به هزارتو می‌رن و مشغول جست‌جو و جنگیدن می‌شن. اما یکی از اونا اشتباهی دستش به یک کریستال می‌خوره که همین باعث می‌شه تمامشون به یک پُل انتقال پیدا کنن. زمانی این اتفاق میوفته چند هیولا بهشون حمله‌ور می‌شن و ناگومو بخاطر خیانت یکی از دوستانش از پل به جایی نامعلوم پرت می‌شه. وقتی چشماش رو باز می‌کنه در یکی از مناطق هزار تو خودش رو می‌بینه که چند هیولای خطرناک و ترسناک بهش حمله می‌کنن و یکی از اعضای بدنش رو می‌خورن. ناگومو از شدت خون‌ریزی با کیمیاگری یک تونل درست می‌کنه و داخل یک غار می‌ره و کنارش آب مقدسی رو می‌بینه. درحالی که ناگومو در ناامیدی و حسرت خون زیادی از دست می‌ده و از شدت خیانت یکی از دوستانش عصبانی هست، که ناگهان دیوونه می‌شه و یکی از هیولا ها رو داخل غار می‌بره و سعی می‌کنه که گوشتش را خام بخوره. وقتی که اون هیولای گرگ‌مانند رو خام می‌خوره احساس می‌کنه دورنش داره تیکه پاره می‌شه و قراره بمیره. ولی سعی می‌کنه کمی از آب مقدس کنارش بخوره، که همین باعث می‌شه ناگومو جسمش قوی بشه و تبدیل به یک هیولای انسان‌نما بشه. موهای ناگومو سفید می‌شه و رنگ چشمانش تغییر می‌کنه و لولش به صورت ناگهانی بالا می‌ره و او تبدیل به فرد ظالمی شد. اما او همچنان به دوستانش اهمیت می‌ده و دوست داره درکنار دوستانش باشه از همینجا داستان هیجان‌انگیز ناگومو هاجیمه شروع می‌شه.

این انیمه با همکاریه دو استودیو به اسم White Fox AND Asread ساخته شده است.

    

 

  1. Kamigami No Asobi

برترین انیمه های ایسکای

این انیمه هم عاشقانه هست، هم شیطانی و هم ایسکای، اگه یک انیمه می‌خوایید که این سه‌ژانر رو داشته باشه این انیمه رو ببینید.

این انیمه درباره‌ی یک دختر نوجوان به اسم یویی کوسوناگی است. این دختر مهارت زیادی در استفاده از کاتانا و هنر شمشیرزنی داره و توی آکادمیِ مدرسه‌شون تو دبیرستان همیشه مشغول تمرین با کاتانا هست. یک روز یویی بعد از تمام شدن تمریناتش و مدرسه‌ش به معبدی می‌ره تا از بیرون معبد دعا کنه. اما یک احساس عجیب پیدا می‌کنه که یکی انگار داره اسمش رو صدا می‌کنه، ولی اطراف رو نگاه می‌کنه و می‌بینه کسی نیست. ناگهان چشمش به یک کلبه قدیمی می‌خوره که از داخلش یک نور رنگی بیرون میاد، وقتی داخل اون کلبه می‌شه، یک شمشیر خیلی باستانی و نورانی رو می‌بینه و زمانی که از شمشیر خوشش میاد و اونو لمس می‌کنه وارد یک جهان دیگه می‌شه، که تا حالا اون جهان رو از نزدیک ندیده بود. موقعی یویی چشماش رو باز می‌کنه متوجه می‌شه که توی اون کلبه‌ی قدیمی نیست و گوشیش هم آنتن نداره و اول فکر می‌کنه که دزدیده شده یا تو زمان سفر کرده است، ولی بعدا متوجه می‌شه که بخاطر لمس کردن شمشیر وارد یک دنیای دیگه شده است. (اون جهان چجور جایی هست؟) اونجا جهان خدایان هست و دنیایی جادویی و فانتزی است و اون جهان مال دوران باستان هست و اسب  پرنده و کلی موجود شگفت‌انگیز و… در اون دنیا وجود دارد، یویی رو یکی از خدایان به اون جهان احضار کرده است. یویی برای این به اون دنیا فرستاده شده بود چون خدایان اون جهان روابط خوبی با انسان‌ها نداشتن و تقریبا انسان‌ها رو هیچی حساب نمی‌کردن، همین موضوع باعث دردسرهایی برای خدایان شده است. یویی باید به خدایان کمک کنه تا روابط بد با انسان‌ها رو کنار بزارن و در مورد عشق و اینکه عشق چی هست بهشون اطلاعات بده. داستان جذاب خدایان که همشون پسرن و خیلی خوشگلن با یویی از همینجا شروع می‌شه.

این انیمه یک ویس‌اکتور بسیار معروف و محبوب داره به اسم دایسوکه اونو، آثار معروفی که دایسوکه ویس‌اکتورشون بوده شامل اروین از انیمه‌ی اتک‌آن‌تایتان و جوتارو از انیمه‌ی جوجو بوده است.

 

  1. Isekai Maou To Shoukan Shoujo No Dorei Majutsu

برترین انیمه های ایسکای

یک بازیِ فانتزی و جذاب در سبک ام. ام. اُ. آر. پی. جی که تعداد خیلی زیادی در سراسر دنیا از اون بازی استفاده می‌کنن. (ام. ام. اُ. آر. پی. جی. یک نوع سبک بازی هست؛ که تعداد خیلی زیادی از گیمرها می‌تونن به‌صورت همزمان داخل اون سبک بازی نقش آفرینی کنن. مثل یک جور شبیه‌ساز واقعی برای بازی) این بازی یکی از بزرگ‌ترین و محبوب‌ترین بازی‌های دنیا شناخته می‌شه و توی این بازی فقط یک نفر از همه برتره و به عنوان ارباب‌شیطانی شناخته می‌شه و اون کسی نیست جز ارباب شیطانیِ دیابلو که دیابلو یک شیطان رسمی نیست. اون فقط یک بازیکن معمولی بود که بخاطر مهارت شگفت‌انگیزش و حملات غافلگیر کننده‌ش به یک افسانه در اون بازی تبدیل می‌شه و در اوج قدرتش حکمرانی می‌کنه. تنها یک چی در دنیا باعث می‌شه که دیابلو جدی بشه و نفرتش زیاد بشه، افرادی هستن که چیزای مزخرفی مثل عشق رو وارد بازی می‌کنن و دیابلو سعی می‌کنه کسانی که عشق رو وارد بازی می‌کنن تو خود بازی نابود کنه. (دیابلو گیمری که این لقب رو گرفت در اصل واقعا کی هسن؟) یک گیمر بدبخت و گوشه‌نشین و معتاد به بازی به اسم تاکوما ساکاموتو که همیشه مشغول گیم زدن هست. زمانی که داشت گیم می‌زد و ساعت از دوازده شب گذشت، ناگهان تاکوما وارد بازی می‌شه و می‌بینه اونایی توی اون بازی هستن می‌تونن لمسش کنن و متوجه می‌شه که به دنیای بازی احضار شده است. او در برجی بیدار می‌شه که مخصوص احضار کردن و بردگی گرفتن افرادی هست که به اونجا احضار شدن. اما تاکوما یک مشکلی داره اون مشکل هم این هست که نمی‌دونه چجوری با افراد حرف بزنه یا باهاشون ارتباط برقرار کنه و آخرین باری که با یک فردی حرف زده باشه رو یادش نمیاد، چون اون همه‌ی کارهاشو خودش تنهایی انجام می‌داده. تاکوما به‌عنوان ارباب‌شیطانی دیابلو به اون بازی احظار شده بود و قرار بود ارباب شیطانیه اون جهان باشه. داستان پر رمز و راز و جذاب تاکوما از همینجا شروع می‌شه و….

 

  1. Outbreak Company

برترین انیمه های ایسکای

این انیمه با اینکه ژانرش ایسکای هست یک ژانر جالب هم داره، که عنوان ژانرش: فرهگ اوتاکو هست.

این انیمه درباره‌ی یک پسر اوتاکو و تقریبا نوجوان به اسم کانائو شینیچی است. کانائو یک اوتاکوی حرفه‌ای و گیمر هست. او همیشه عاشق فیگورها و وسایل انیمه‌ای بوده است. او چندین فیگور انیمه‌ای مربوط به کاراکترهای انیمه‌ای در اتاقش داره و خیلی معتاد به انیمه و مانگا است. زمانی که کانائو برای اینکه بتونه همراه با سرگرمیش پول در بیاره توی یک آزمون آزمایشی شرکت می‌کنه، اگه بتونه قبول بشه ماهانه 300 هزار ین دستمزد دریافت می‌کنه. زمانی که کانائو 200 تا سوال رو تو 9 دقیقه پاسخ می‌ده و همه‌ی سوال‌هارو درست جواب می‌ده و با بهترین نمره آزمون آزمایشی رو قبول می‌شه. بعد برای مصاحبه می‌ره تا در صورت تایید بتونه با سرگرمیش پول در بیاره. کانائو از بچگی ارتباطش با خیلی‌ها قطع کرد و از دنیای بیرون فاصله گرفت، چون در زمان بچگیش یک دوست دختر داشت و عاشق اون دختر بود. ولی زمانی که خواست با اون دختر قرار بزاره، اون دختر کانائو رد کرد چون کانائو یک اوتاکو بود. (فکر کن چون اوتاکو هستی عشقت تو رو کنار بزاره و به درخواست قرار عاشقانه‌ت جواب منفی بده) زمانی که کانائو تو اون مصاحبه قبول می‌شه، اون شخصی که که از مانائو مصاحبه می‌گرفت، بهش یک لیوان قهوه می‌ده و کانائو بعد از خوردن اون قهوه ناگهان به‌خواب فرو رفت. زمانی که بیدار می‌شه می‌بینه جایی که ازش مصاحبه گرفته شده نیست و با یک پیش‌خدمت توی یک اتاق که هرگز ندیده تنها هست. اما بعد متوجه می‌شه که در دنیای دیگری انتقال پیدا کرده است. دنیایی که کانائو داخلش رفته جایی هست که کلی هیولا و اژدها وجود دارد و انسان‌ها و ‌الف‌ها در اون جهان زندگی می‌کنن و اون جهان یک جهان فانتزی است. کانائو در اون جهان روابط فرهنگی رو مبادله می‌کنه و به بقیه آموزش می‌دهد. اول همه چی خیلی باحال، خنده‌دار و خوش و خرم پیش می‌ره، ولی رفته رفته مشکلات زیادی برای کانائو در اون جهان پیش میاد و کانائو و دوستانش درگیر خیلی مشکلات می‌شن و…..

 

  1. Genjitsu Shugi Yuusha No Oukoku Saikenki

برترین انیمه های ایسکای

این انیمه درباره پسری به اسم سویوما کازویا که تقریبا 19 ساله هست و پدر، مادر و مادربزرگش رو از دست داده است و یک کارمند معمولی دولت هست. او یک پدربزرگ پیر و بسیار مهربون دارد و او آخرین کسی هست که برای کازویا مونده است. پدربزرگ کازویا همیشه به کازویا می‌گفت: اگه روزی بمیره، کازویا باید خانواده تشکیل بده و هر جوری شده از اونا محافظت کنه تا در تنهایی کازویا نمیره. و پدربزرگش قول داد اگه اینکار رو کازویا انجام بده ازش راضی می‌مونه و آخرین نصحیتش به کازویا بود. زمانی که پدربزرگ کازویا می‌میره، کازویا کاملا تنها می‌شه. اما در سرزمینی ناشناخته افرادی تصمیم می‌گیرن یک قهرمان احضار کنن. زمانی که مراسم احضار انجام می‌شه، کازویا از وسط کتاب خونه به اون سرزمین به عنوان قهرمان اون سرزمین انتقال پیدا می‌کنه. زمانی که پیش پادشاه اون سرزمین می‌ره متوجه می‌شه که به زور احضار شده است. کازویا تصمیم می‌گیره که شرایط و دلایل احضارش رو از پادشاه بپرسه و بعد از گوش دادن به دلایل تصمیم می‌گیره که در اون سرزمین بمونه یا نه. اون سرزمین یک ابر قاره به اسم لندیا هست. که تعداد زیادی اژدها، هیولا، کوتوله و الف‌ها و انسان‌ها در اون ابر قاره زندگی میکنن، و اون جهان یک جهان فانتزی و بزرگ است. اما اون سرزمین توسط هیولاها مورد تهدید و نابودی قرار می‌گیره. تقریبا 10 سال پیش تعداد خیلی زیادی از هیولاهای وحشتناک از شمالی‌ترین قسمت اون قاره به وسیله‌ی دروازه‌های متصل به سرزمینی که شیاطین در اون زندگی می‌کنن، وارد اون دنیا شدن و باعث شدن اون قاره به جهنمی از ترس و جنگ تبدیل بشود. خیلی از کشورها لشکرکشی کرده بودن و به سرزمین هیولاها حمله کردن، اما موفق به شکست هیولاها نشدن و همین موضوع باعث شد هیولاها تقریبا مقدار زیادی از قاره رو به تصاحب خودشون در بیارن و این جنگ وحشتناک همچنان ادامه دارد و پادشاهی سرزمینی که کازویا بهش احضار شده بود در معرض نابودی و فروپاشیِ اقتصادی بود. یکی از کشورهای دیگه از اون امپراطوری‌ای که کازویا بهش احضار شده بود کمک مالی می‌خواست. ولی بخاطر وضعیت اقتصادی اون امپراطوری توان کمک مالی رو نداشتن برای همین کازویا رو احضار کردن تا به‌جای کمک مالی به امپراطوری دیگه تحول داده بشه. سرانجام سرنوشت داستان قهرمان ما کازویا چه می‌شود؟

این انیمه یک ویس‌اکتور بسیار دوست‌داشتنی و معروف به اسم میناسه اینُوری داره. اینُوری در انیمه‌هایی مثل ری‌زیرو، هنر شیمشیرزنی آنلاین و بانی گرل سنپای ویس‌اکتور بوده است.       

       

  1. Otome Game Sekai Wa Mob Ni Kibishii Sekai Desu

برترین انیمه های ایسکای

یک بازی که بازیِ خیلی معروفی قرار بود بشه به اسم بازیِ اوتومه که یک بازی جالب و شبیه‌ساز شده برای دوستیابیست، که تقرییا مخصوص نوجوانان ساخته شده است. پسری نوجوان و خوش‌چهره که یکی از دوستاش که دختر هست، بازیِ اوتومه رو به اون پسر می‌ده و اون پسر رو مجبور می‌کنه تا اون بازی رو تا آخر بازی کنه. اما این بازی تاثیر بدی در روحیه‌ی اون پسر می‌زاره و باعث می‌شه از دنیایی که داخل اون بازی هست متنفر بشه و به اون گیم اعتیاد بسیار زیادی پیدا کنه. همین اعتیادش باعث می‌شه چندین روز و چندین شب بدون خوابیدن این بازی رو انجام بده. زمانی که بازی رو اون پسر تموم می‌کنه چندین روز بخاطر بیدارخوابی و گرسنگی سعی می‌کنه بره غذا بخوره، ولی مسیر اشتباه رو انتخاب می‌کنه و همین موضوع باعث می‌شه پاش سُر بخوره و از پله‌ها بیوفته و سرش به زمین بخوره و بمیره. ولی اون پسر در دنیای بازی اوتومه بیدار می‌شه و تو بدن یک پسر بچه به اسم لئون فو بارتفورت می‌ره و متوجه می‌شه که توی جسم اون پسر بچه زنده شده است. او در اون دنیا فرزند پدر و مادری فقیر و تنگ دست هست و خانواده‌ش دهاتی هستند. حالا لئون در دنیای اون بازیِ نفرت‌انگیز که کلی ازش متنفر بود گیر افتاده و هیچ راه برگشتی به دنیای خودش نداره. (دنیای بازی اوتومه چجور جایی هست؟) دنیای بازی اوتومه در اصل سرزمینی هست که فاصله‌ی طبقاتی در اون سرزمین زیاده و کلی دختر و پسر کاوایی داره، در اون سرزمین لباس‌های بزرگ و مکانیکی برای جنگ و دفاع از سرزمینشون وجود داره. لئون باید با تجربه‌هایی که در زندگی قبلی داشت در اون بازی زندگی کنه و سعی کنه در اون دنیا فردی موفق بشه و امیدوار باشه در اون دنیای بازی بتونه نفرتش رو کنار بزاره و……

این انیمه چند ویس‌اکتور معروف داره. معروف‌ترین ویس‌اکتورهای این انیمه شامل آمامیا سورا، ساکورا آیانه و آکیرا ایشیدا می‌شود.

 

  1. Gaikotsu Kishi-Sama, Tadaima Isekai E Odekakechuu

یک گیمر اوتاکو وسط گیم زدن خوابش می‌بره و وقتی بیدار می‌شه خودش را در لباس یک قهرمان فولادی می‌بینه. اول فکر می‌کنه خواب هست، ولی بعدا متوجه می‌شه داخل همون بازیی که انجام می‌داد انتقال پیدا کرده است. او وارد یکی از کاراکترهای گیم شده که یک اسکلت در لباس یک قهرمان فولادی است. (قابلیت اون جنگجوی فولادی که اون گیمر به بدنش انتقال پیدا کرده است، چی هست؟) لباسش دارای مقاومت بسیار زیاد در برابر نور و شعله‌های آتیش هست و انواع و اقسام تجهیزات کمکی رو داره و یک ست زیبا و خفن وبسیار  قدرتمند هست لباس زرهیش، اسم اون لباسش زره مقدس بلونس هست. شنلش که معروف به شنل گرگ و میش هست، مقاومت زیادی دربرابر تاریکی و قدرت بازیابیِ مانا رو دارد. و یک سپر خیلی مقاوم در برابر حملات به اسم سپر مقدس تئوتاتس، که از حملات قدرتمند جلوگیری می‌کنه. قابلیت بعدی یک تیغه‌ی بسیار تیز و صاعقه مانندی داخلش داره که به شمشیر صاعقه‌ی مقدس کالادبولگ معروف هست. اون گیمر وارد یک بدن اسکلت‌مانند و کلی قابلیت‌های باحال شده است که آرزوی هر گیمری هست. ولی متاسفانه بخاطر چهره و بدن اسکلتی‌اش مجبور می‌شه چهر و بدنش رو از بقیه مخفی کنه تا تو چشم نباشه و خطری تهدیدش نکنه. اون بدن اسکلتی اسمش آرک هست و او سعی می‌کنه تبدیل به یک ماجراجو و جنگجوی بسیار معروفی بشه و سعی می‌کنه قهرمان بازی در بیاره و جون بقیه رو نجات بده. او برای ماجراجو شدن به شهری می‌ره. آرک توانایی‌های بسیار زیادی داره و ماجراجویی خیلی جذاب و جالبش از همینجا شروع می‌شه. اما این قهرمان‌بازی‌هایی که انجام می‌ده و فکر می‌کنه انجام دادنش باعث مشکلی نمی‌شه. اما در اصل همینکارش باعث پیدا شدن دشمن بزرگی می‌شه که ممکنه منجر به یک فاجعه و جنگ بسیار بزرگ در اون سرزمین بشه. سرانجام داستان پر هیجان آرک چی می‌شه؟

 

  1. Shinchou Yuusha: Kono Yuusha Ga Ore Tueee Kuse Ni Shinchou Sugiru

دختری به اسم ریستارته که لقب معروفش ریستا هست هدف ریستا تبدیل شدن به یک الهه‌ی خیلی بزرگ هست. او تقریبا 100 سال پیش به عنوان الهه‌ای در سرزمین مقدسی به دنیا آمد. او یک الهه‌ی درمانگر و شفادهند هست و می‌تونه افرادی رو به سرزمینش احضار کنه. ریستا تا الان 5 بار قهرمان‌های خیلی قدرتمندی رو احضار کرده است و بخاطر همینکارش تونسته جهانش که اسمش گیابرند را از نابودی بارها نجات بدهد. ریستا بخاطر احتمال یک خطر بسیار خطرناک که در بالاترین سطح وجود دارد به اسم ارباب شیاطین، تصمیم می‌گیره دوباره یک قهرمان جدید احضار کند تا دنیا رو از نابودی نجات بدهد. بازم مثل همیشه از بین کاندیدهای احضار قهرمان، تصمیم می‌گیره یک جوون رو از کشور ژاپن انتخاب کند. او اتفاقی چشمش به اسم ریوگویین سِیا میوفته و  اون شخص رو با مشخصاتش یک پدیده‌ی نادر تصور می‌کنه و اون پسر رو برای نقش یک قهرمان احضار می‌کنه. زمانی که به وسیله‌ی یک مراسم اون پسر رو احضار می‌کنه و وضعیت و احتمال خطر ارباب شیاطین رو برای ریوگویین توضیح می‌ده. ولی ریوگویین به اون الهه کم توجهی می‌کنه و سعی می‌کنه نادیده‌ش بگیره. اما ریستا مطمعن هست که تنها قهرمانی که می‌تونه ارباب شیاطین رو نابود کنه همون مرد جذاب و خوش قیافه ریوگویین هست. ولی اگه ریوگویین در جهان گیابرند بمیره دیگه نمی‌تونه به جهان گیابرند برگرده و به دنیای خودش در کشور ژاپن، جهان انسان‌ها برمی‌گرده. اما تنها یک چی آزاردهنده هست برای ریستا اونم اینه که ریوگویین فردی به شدت محتاط هست و برای هرکاری که انجام می‌ده به شکل مزخرفی احتیاط می‌کنه. اما ریستا متاسفانه یک موضوع مهم رو توی برگه‌ی شخصیت ریوگویین نخوند و اونم این بود که شخصیت به‌شدت محتاطی داره. ریگویین تمرین می‌کنه تا سطحش بالا ببره و بتونه ارباب شیاطین رو شکست بده. اما ریستا اینو باید به خودش همیشه یادآوری کنه که نباید عاشق ریوگویین بشه چون عشق بین الهه‌ها و انسان‌ها ممنوع هست. ماجرای شگفت‌انگیز ریستا و ریوگویین آخرش به کجا ختم می‌شه؟

 

  1. Isekai Wa SmartPhone To Tomo Ni

یک خدا به صورت اشتباهی و تصادفی باعث مرگ یک پسر 15 ساله می‌شه. زمانی که پسری به اسم تویا موچیزوکی بیرون بود ناگهان رعد و برق به اون پسر 15 ساله می‌خوره و باعث می‌شه اون پسر در سن بسیار کم بمیره و اینا همش تقصیر خدایی هست که اشتباهی باعث شد این اتفاق بیوفته. اما اون خدا تصمیم گرفت اشتباهش جبران کنه و توی دنیایی شناور با اون پسر ملاقات می‌کنه و باهاش صحبت می‌کنه و از خون‌سرد بودن و قوه‌ی قضاوت و مهرونیِ تویا شگفت‌زده شده بود. برای اینکه اشتباهش جبران کنه سعی می‌کنه که تویا رو بلافاصله احیا کنه. ولی متاسفانه بخاطر قوانین نمی‌تونه تویا رو توی همون دنیایی که زندگی می‌کرده احیا کنه. برای همین تویا رو به یک سرزمین فانتزی و جادویی می‌فرسته و از تویا خیلی عذرخواهی می‌کنه و بهش اجازه می‌ده یک خواسته‌اش رو تویا بگه تا اون خدا خواسته‌ش رو برآورده کنه. تویا به عنوان خواسته‌ش تصمیم می‌گیره تو دنیایی که قراره احیا بشه بتونه گوشی همراه‌ش رو ببره و بتونه از گوشی همراه‌ش استفاده کنه. ( فکرش بکنید توی یک دنیای فانتزی که گوشی و تلفن وجود نداره بتونید گوشی ببرید. عالی می‌شه واقعا) اون خدا به تویا اجازه می‌ده تا بتونه اخبار و اطلاعات دنیایی که تویا قبلا در اون زندگی می‌کرده رو تویا از طریق گوشیش بخونه و حتی از طریق گوشیش به اون خدا زنگ بزنه. تویا به اراده‌ی اون خدا در دنیایی جادویی و فانتزی احیا می‌شه. داستان زیبا و باحال تویا از همینجا شروع می‌شه. تویا در اون دنیای جادویی می‌تونه از جادو استفاده کنه و با گوشیش لحظات زیبایی رو ثبت کنه. چند وقت بعد تویا با دخترای خیلی ناز و بامزه‌ای آشنا می‌شه و باهاشون دوست می‌شه و…..

این انیمه در 12 قسمت از طریق تی وی توکیو منتشر شد.

ساخت فصل دوم این انیمه تایید شده است و بهار سال 2023 منتشر می‌شود.

Related posts

نقد و بررسی سریال Midsummer Night شب نیمه تابستان

نقد و بررسی فیلم Lumberjack the Monster هیولای هیزم شکن

نقد و بررسی انیمه Kenka Dokugaku ضربه ویروسی