نقد و بررسی سریال Better Call Saul بهتره با سال تماس بگیری

نقد و بررسی سریال Better Call Saul بهتره با سال تماس بگیری

اگر اسپین آف Better Call Saul در زیر سایه عظیم نمایش عظیم موفق و برنده سریال برنده امی بریکینگ بد AMC گم می شد، چندان غافلگیرکننده نبود، نمایشی که با آن جزئیات و دقت آن جهان محبوب را به اشتراک می گذارد. تقریباً با نبود زمان جدا کردن این دو نمایش از یکدیگر و برداشتن تمرکز دقیق از تجارت مواد مخدر والتر وایت و نگاهی ده قسمتی به ابتدای کار Saul Goodman در حال ظهور، هیچ کس شوکه نمی شد اگر نمایش شکست می خورد و در عوض فقط به پایان می رسید. لذت بردن از درخشش رتبه بندی هایی که مطمئناً همراه آن بود و زنده ماندن آن جهان در یک بازار شلوغ تلویزیونی، حتی با خروج اخیر Breaking Bad بدیهی بود اما اینگونه نشد. نه اصلا! سریال Better Call Saul تقریباً مطابق شجره نامه خودش پیش می‌رود و شخصیتی ثانویه را به ستاره ای عمیقاً توسعه یافته تبدیل می کند. به هر حال این سریال از طریق فصل اول ده قسمتی خود، دنیایی منحصر به فرد از حرص و طمع، رقابت میان دو برادر، یک رشد شخصیی ایجاد می کند، زیرا یک وکیل کم بها را دنبال می کند که در جستجوی شکست بزرگ خود و کلاهبرداری هایش پول ساز می شود. این سریال در عین حال مرکز ثقل خود را نیز کشف می کند. اگر بریکینگ بد را دیده اید و در تماشای Better Call Saul دچار تردید هستید، همین حالا تردید را کنار گذاشته و برای دانلود بتر کال ساول تردید نکنید.

معرفی سریال Better Call Saul

سریال بهتره با سال تماس بگیری، یک مجموعهٔ تلویزیونی آمریکایی در ژانر درام حقوقی و جنایی است که به‌دست وینس گیلیگان و پیتر گولد ساخته شده‌است. این مجموعه که بخشی از فرنچایز بریکینگ بد است، اسپین‌آف، پیش‌درآمد و دنباله‌ای از مجموعهٔ قبلی، یعنی سریال بریکینگ بد محسوب می‌شود. داستان آن عمدتاً در نیمهٔ اول دههٔ ۲۰۰۰ در البوکرکی، نیومکزیکوی آمریکا جریان دارد و وکیل پرکار و دغل باز سابق یعنی جیمی مک‌گیل (باب ادنکیرک) و تبدیلش به وکیل مدافع جنایی خودمحور معروف به ساول گودمن را روایت می‌کند. همچنین افول اخلاقی افسر پلیس سابق، مایک ارمنتراوت (جاناتان بنکس) را نمایش می‌دهد که برای حمایت از نوه‌ و مادر بیوه‌اش تبدیل به یک کارچاق‌کن خشونت‌آمیز برای قاچاق‌چیان مواد مخدر می‌شود و به طور کلی، پیشینه بسیاری از شخصیت های بریکینگ بد و همچنین دوران بعد از اتمام این سریال را طی فلش فورواردهای ابتدای هر فصل و نیمه دوم فصل آخر نمایش می دهد. این مجموعه در ۸ فوریهٔ ۲۰۱۵ از شبکهٔ ای‌ام‌سی به نمایش درآمد و پس از شش فصل در ۱۵ اوت ۲۰۲۲ به پایان رسید.

 

درآمدی بر داستان سریال Better Call Saul

شخصیت اصلی قبل از اینکه سال گودمن باشد، جیمی مک گیل (باب اودنکرک)، یک وکیل مشتاق بوده که حتی با مدرک حقوق از یک مدرسه آنلاین درجه سه، با توسل به برادر بزرگترش چاک (مایکل مک کین) قصد پیشرفت دارد. برادر بزرگ او یک شریک در شرکت بزرگ وکالت هملین، هملین و مک گیل است و دوست نزدیک به وکیل ارشد آن، هاوارد هملین (پاتریک فابیان). اما به دلایلی که برای جیمی ناشناخته است، برادرش او را در شرکت HHM نمی خواهد و او را مجبور می کند تا خودش پیشرفت کند و با چیزهایی که دارد کار کند، که البته چیز زیادی نیست: ماشینی لکنته با درهای اوراق و یک کمد جارویی به عنوان دفتر کار در پشت یک سالن ناخن برای پیچیده تر کردن زندگی جیمی! برادرش مجبور شده HHM را ترک کند و به عنوان یک گوشه نشین زندگی کند و او باید از برادرش مراقبت کند. چاک از یک بیماری بسیار نادر رنج می برد که او را کاملاً به الکترومغناطیس و نور خورشید حساسیت کرده است. جیمی اغلب مجبور می شود برای جبران فقدان کسب و کار قانونی و هزینه ناچیزی که از وکالت تسخیری عایدش می شود، کلاهبرداری هایی را انجام دهد. او با چند تن دیگر جفت و جور می شود تا از خانواده کتتلمن اخاذی کند. کریگ کتلمن (جرمی شاموس) یک خزانه دار شهرستانی است که متهم به اختلاس 1600000 دلاری است. با این حال، کلاهبرداری اشتباه  می رود، اما مجموعه ای از رویدادها را به راه می اندازد که به هر حال کمی تغییر در جیب جیمی ایجاد می کند و چند احتمال جالب از جمله گرفتن یک دفتر کاری زیباتر را در اختیارش می گذارد. رابطه با یک عشق قدیمی (Rhea Seehorn) با آینده ای روشن در HHM، یک رابطه کاری با یک نگهبان پارکینگ سرسخت به نام مایک ارمنترات (جاناتان بنکس) و پرونده ای که می تواند او را به ارتفاعات ناگفته ای در HHM برساند… یا زخم کهنه ای را باز کند که باید مدتها پیش باز می شد.

 

این سریال به مروز جاپای خود را محکم می‌کند

در اوایل شروع سریال، Better Call Saul ممکن بود کلاً از دروازه‌ی تاریخ تلویزیون خارج خارج و گم و گور شود، اما سریال به سرعت هویت خود را تثبیت می کند و حتی از آنجایی که ارتباطی با دیگر اثر وینس گیلیگان وجود دارد، هرگز احساس وابستگی به آن وجود ندارد. حتی در حالی که نمایش به سمت Breaking Bad پیش می رود – اگرچه این چیزی نیست جز یک غوغا که شخصیت ها در این لحظات حتی تصورش را هم نمی کنند – این سریال جزئیاتی را به تصویر می کشد و چند چشمه به ما نشان می دهد، اما به عنوان یک مطالعه شخصیتی استثنایی به تنهایی استوار می ماند. داستانی که در آن جیمی (سال) آینده ای را در حال می سازد که چشم اندازش  مدام در حال تحول است که توسط گذشته اش تعریف شده است. این یک پیشینه ساده نیست بلکه در عوض شامل، یک درام انسانی با جزئیات فراوان است که پایه ای به شدت تعریف شده و در حال تکامل را در مقابل یک پوشش اغلب طنزآمیز مدیریت می کند. این نمایش از تضاد جالبی در نحوه به تصویر کشیدن جیمی و مایک برخوردار است، که دومی را در نوری بسیار تاریک تر نقاشی می کند، در حالی که داستان جیمی کمی روشن تر و قابل دسترس تر است، اما تاریکی فیزیکی و استعاری در آن موج می زند (بینندگان وقتی به انتهای فصل اول می رسند متوجه خواهند شد. افشای کلیدی و نقطه عطف آن در پایان قسمت نهم است). این یک سریال تلویزیونی دقیق و موشکافانه است و به راحتی یکی از جذاب ترین، باحال ترین و بهترین سریال های دوران پس از برکینگ بد است.