نقد و بررسی فیلم I Saw the TV Glow من درخشش تلویزیون را دیدم

توسط Alireza

معرفی فیلم من درخشش تلویزیون را دیدم

جین شوئنبرونِ فیلمساز، با اولین فیلمش، ما را به نمایشگاه فانتزی خود کشاند و موجی جدید به راه انداخت. فیلم We’re All Going to the World’s Fair در فضای آنلاین ترسناک که هویت در آن محو شده بود، شناور می شد و او اکنون با کاوش در موضوعی مشابه بازگشته  است و این بار در نوستالژی و خاطرات کودکی جستجو می کند. آخرین فیلم هیپنوتیزمی او یعنی فیلم I Saw the TV Glow به شیفتگی شوئنبرون به هویت تراجنسیتی ادامه می دهد. داستان فیلم بین واقعیت تلخ و دنیای فانتزی رنگارنگ دهه 1990 می چرخد. ما دو نوجوان نا هم جنس را دنبال می کنیم که بر سر عشقشان به برنامه The Pink Opaque که یک برنامه تلویزیونی مرموز روان گردان است، پیوند می خورند. این فیلم بخشی از داستان غم انگیز دوران بلوغ و بخشی از رویای دیگرپنداری است و این نوید را می دهد که همان طلسم غوطه ور و ناراحت کننده که در اولین فیلم کارگردان بود را به نمایش بگذارد. هدف شوئنبرون این است که تصور ما از واقعیت را به چالش بکشد. آیا درخشش خاطرات زنده تر از واقعیت است؟ آیا فانتزی ها می توانند حقایق عمیق تری را درباره خودمان منعکس کنند؟ برای فرودی سرگیجه آور در ذهن نوجوانان اصلی فیلم کمر بند های خود را ببندید.

 

نقد و بررسی فیلم I Saw the TV Glow من درخشش تلویزیون را دیدم

درآمدی بر داستان فیلم I Saw the TV Glow

در سال 1996، اوون، یک دانش آموز کلاس هفتم منزوی، با مدی، یک دانش آموز لزبین کلاس نهمی ملاقات ‏می کند، وقتی متوجه می شود که او در حال خواندن یک راهنمای اپیزود مربوط به شوی جوانان مات صورتی، که ‏نوجوانان ایزابل و تارا را دنبال می کند که با هیولاها با استفاده از ارتباط روانی خود مبارزه می کنند. اوون مخفیانه ‏به سمت مدی کشیده می شود تا اپیزود جدید آن برنامه را با مدی و دوستش آماندا تماشا کند و بعد از آن خود ‏را مجذوب آن می بیند. دو سال بعد، برندا مادر اوون به یک بیماری لاعلاج مبتلا شده است و مدی پس از ‏شایعه تعرض به بدن آماندا از مدرسه طرد شده است. با توجه به اینکه اوون به دلیل ممنوعیت حضور در زمان ‏خوابش نمی تواند برنامه را به صورت زنده تماشا کند و پدرش فرانک آن برنامه را به عنوان برنامه دخترانه ‏مسخره می کند، مدی قسمت ها را برای او ضبط می کند تا بعداً تماشا کند. اوون برای تماشای اپیزود جدید به ‏خانه مدی می رود و نمادی را که ایزابل و تارا را به هم وصل می کند در پشت گردن او می کشد. او تصمیم می ‏گیرد برای فرار از ناپدری بدسرپرستش فرار کند. مدی از اوون دعوت می کند تا به او ملحق شود، اما او می ماند. ‏برندا می میرد و مدی به زودی ناپدید می شود، در حالی که برنامه ی مات صورتی پس از پنج فصل لغو می شود. ‏در سال 2006، اوون هنوز با فرانک زندگی می کند و در یک سینمای محلی کار می کند. مدی یک شب دوباره ‏ظاهر می شود و اوون را به یک بار در خارج از شهر می برد که همچنین مکانی در برنامه مات صورتی نیز بوده ‏است. مدی به او می گوید که در خود نمایش ناپدید شده بوده است و او را وادار می کند تا پایان نمایش را به ‏خاطر بیاورد. ‏

 

نقد و بررسی فیلم I Saw the TV Glow من درخشش تلویزیون را دیدم

بررسی مضامین فیلم من درخشش تلویزیون را دیدم

فیلم I Saw the TV Glow با تأثیرات پیوند غیر اصولی چند موضوع می جوشد و فانتزی سورئال و داستانی ابرواقعی را در هم می آمیزد و از طریق این لنز کالیدوسکوپی، فیلم به بررسی ماهیت غیرقابل اعتماد خاطره و نوستالژی می پردازد. در یک سطح، شوئنبرون تمثیلی برای تجربه تراجنسیتی می سازد. اوون با ناهنجاری دست و پنجه نرم می کند، احساس گسستگی بین هویت درونی و ظاهر بیرونی اش او را خرد می کند. برنامه مات صورتی اولین بارقه های خود را در وجود او نشان می دهد و در عین حال او را در ایده آلی که از تحقق واقعیت جلوگیری می کند، محصور می کند. مدی با مبارزات مشابهی با جنسیت سیال و هویت جنسی خود مواجه است. او برای فرار از ظلم و ستم، خود را در قلمروی داستانی غوطه ور می کند. اما آیا این باعث رهایی می شود یا درهم تنیدگی بیشتر؟ با تشریح واقعیت، فیلم من درخشش تلویزیون را دیدم، تسلط حقایق مادی بر حقایق درونی را زیر سؤال می برد. درخشش تلویزیون دارای قدرت هرج و مرج است  و می تواند پنهان کند، آشکار کند، به دام بیاندازد و تغییر دهد. اوون و مدی باید فانتزی ها، خاطرات و واقعیت های مشترکشان را دنبال کنند تا خودِ تکه تکه شده شان را یکپارچه کنند.

 

نقد و بررسی فیلم I Saw the TV Glow

از نظر بصری، فیلم از طریق تضاد و تداوم به این مضامین دست می یابد. لامپ های فلورسنت توهم زا، دبیرستانی در حومه شهر با رنگ های ماورای صورتی یک برنامه تلویزیونی برخورد می کنند. با این حال شوئنبرون اغلب مرزهای بین واقعیت و رویا را از طریق مونتاژهای وهم انگیز و انفجارهای روانگردان پاک می کند. صحنه ها به سرعت تغییر می کنند و فرهنگ پاپ دهه 90 را از طریق یک اثر تقلیدی پست مدرن نمونه برداری می کنند. یک دقیقه در کابوس شهر کوچک لینچی هستیم، دقیقه بعد غرق در وحشتی شنا می کنیم که با آهنگ های آلترناتیو راک لرزه بر انداممان می اندازد. با این حال، یک رشته عاطفی منسجم، این تکه های پر هرج و مرج را به هم متصل می کند، که محور آن مبارزه انسان برای تعریف از خود است.

 

بررسی شخصیت های فیلم من درخشش تلویزیون را دیدم

فیلم I Saw the TV Glow در ارتباط بین دو بازیگر اصلی خود رشد می کند. جاستیس اسمیت به عنوان اوون، اعماق دلخراشش را کند و کاو می کند. ما مشکل او را در آشتی دادن خود واقعی خود با مفروضات و هنجارهای بیرونی احساس می کنیم. عملکرد ظریف اسمیت سفر درونی اوون به سمت یکپارچگی را آشکار می کند. بریجت لاندی پین در نقش مدی نیز انرژی انفجاری عجیبی را به ارمغان می آورد و با عصبانیت صحنه ها را نورانی می کند. هیجان او حاکی از ذهن درخشان و قلبی پرشور است که در جستجوی یک خروجی است، مانند سیم برقی که قادر به اتصال به پریز نیست. مونولوگ های هیپنوتیزمی لاندی پین به عنوان یک سری شاهکار برجسته در ذهن ها باقی می مانند. علاقمندان می توانند جهت دانلود فیلم I Saw the TV Glow به سایت انیمه لیست مراجعه کرده و از تماشای آن بدون سانسور لذت ببرند.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

پیام بگذارید