نقد و بررسی فیلم Inception

نقد و بررسی فیلم Inception

گفته می شود کریستوفر نولان ده سال برای نوشتن فیلمنامه برای Inception وقت صرف کرده است. برای تماشای این فیلم باید تمرکز فوق العاده ای داشته باشید، مانند بازی شطرنج چشم بسته در حالی که روی سیم راه می روید. قهرمان فیلم، دیکاپریو یک معمار جوان را با به چالش کشیدن او برای ایجاد یک هزارتو آزمایش می کند و نولان ما را با پیچ و خم هزارتوی خیره کننده خود آزمایش می کند. ما باید به او اعتماد کنیم، چون او می تواند ما را پیش ببرد، زیرا بیشتر اوقات، ما گم شده و سرگردان هستیم. نولان باید این داستان را بارها و بارها بازنویسی کرده باشد و متوجه شده باشد که هر تغییری در کل بافت داستان اثر موجی دارد.

 

معرفی فیلم Inception

فیلم سرآغاز یک فیلم اکشن علمی تخیلی به نویسندگی و کارگردانی کریستوفر نولان است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد. نولان تهیه‌کنندگی این فیلم را با همسرش، اما توماس، بر عهده داشته‌است. داستان را می توان در چند جمله خلاصه کرد یا اصلاً بهتر است دهان را ببندیم و داستان را نگوییم. اینسپشن فیلمی است که در برابر اسپویل مصون است: اگر می دانستید چگونه به پایان رسید، چیزی را برای شما روایت نمی کرد و اینکه به شما بگوییم چگونه فیلم به آنجا رسیده است، باعث گیجی مخاطب می شود. در این فیلم همه چیز در مورد فرآیند است، در مورد مبارزه و چالش راه ما از طریق صفحات پوشیده از واقعیت و رویا یا واقعیت در رویا یا رویاهای بدون واقعیت. این فیلم یک شعبده بازی نفس گیر است و نولان ممکن است فیلم Momento یا یادگاری (2000) خود را یک نرمش برای این فیلم در نظر گرفته باشد. او ظاهراً این فیلمنامه را موقع فیلمبرداری آن فیلم شروع کرده است. مومنتو داستان مردی بود که حافظه کوتاه مدتش را از دست داده بود و داستان برعکس روایت می شد.

تماشاگر فیلم سرآغاز نیز مانند قهرمان آن فیلم در زمان و تجربه سرگردان است. ما هرگز نمی توانیم کاملاً مطمئن باشیم که رابطه بین زمان رویایی و زمان واقعی چیست. قهرمان توضیح می دهد که شما هرگز نمی توانید شروع یک رویا را به یاد بیاورید و رویاهایی که به نظر می رسد ساعت ها را پوشش می دهند ممکن است فقط مدت کوتاهی دوام بیاورند. بله، اما وقتی در خواب می بینید این را نمی دانید. و اگر در رویای مرد دیگری باشید چه؟ چگونه زمان رویایی شما با او هماهنگ می شود؟ واقعا چه خواهید دانست؟

 

پیش‌درآمدی بر داستان فیلم اینسپشن

دام کاب (لئوناردو دی‌کاپریو) یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمان‌های جاسوسی و شرکت‌های تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیب‌پذیرترین وضعیت است، اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه می‌کند. او یک گروه چیره‌دست از روان‌کاوان و معماران زبردست دارد که همراه او مخفیانه وارد خواب‌های دیگران شده و سعی در کشف و ربودن اطلاعات دارند. مرد ثروتمندی به نام سایتو (کن واتانابه) به او پیشنهادی می دهد که نمی تواند رد کند، پیشنهادی که به تبعید اجباری کاب از خانه و خانواده ختم می شود.

کاب تیمی را تشکیل می دهد و در اینجا فیلم بر رویه های کاملاً تثبیت شده همه فیلم های سبک سرقت تکیه می کند. ما با افرادی ملاقات می کنیم که او باید با آنها کار کند: آرتور (جوزف گوردون-لویت)، همکار قدیمی او. ایمز (تام هاردی)، استاد فریب. یوسف (دیلیپ رائو)، شیمیدان چیره دست و یک استخدام جدید وجود دارد، آریادنه (الن پیج)، یک معمار جوان باهوش که در ایجاد فضا اعجوبه است. کاب همچنین با پدر زنش مایلز (مایکل کین) که می داند اون چکاره است و چه می کند، به سراغ کار می‌رود. این روزها مایکل کین فقط باید روی یک صفحه ظاهر شود و ما فرض کنیم که او از هر شخصیت دیگری در دنیا عاقل تر است و این یک هدیه است.

 

کریستوفر نولان، معماری بزرگ

اما صبر کنید، چرا کاب برای ایجاد فضا در رویاها به یک معمار نیاز دارد؟ کاب به معمار توضیح می دهد. همانطور که همه ما می دانیم رویاها دارای معماری در حال تغییر هستند. جایی که به نظر می رسد راهی برای جابجایی دارد. مأموریت کاب یعنی «سرآغاز» (یا تولد یا چشمه) یک ایده جدید در ذهن یک میلیاردر جوان دیگر، رابرت فیشر جونیور (کیلین مورفی)، وارث امپراتوری پدرش می اندازد. سایتو از او می خواهد که ایده هایی را آغاز کند که منجر به تسلیم شدن شرکت رقیبش شود. کاب به آریادنه نیاز دارد، آن هم برای ایجاد یک هزارتوی پر پیچ و خم فریبنده در رویاهای فیشر به طوری که (من فکر می کنم) افکار جدید می توانند به طور غیرقابل درک و مخفیانه به درون آن بروند. آیا تصادفی است که آریادنه به خاطر زنی در اساطیر یونانی که به تئوس کمک کرد از هزارتوی مینوتور فرار کند، نامگذاری شده است؟

کاب، آریادنه را در مورد دنیای نفوذ به رویاها، هنر کنترل رویاها و هدایت آنها آموزش می دهد. نولان از این به عنوان وسیله ای برای آموزش ما نیز استفاده می کند و همچنین به‌عنوان مناسبتی برای اجرای برخی از جلوه‌های ویژه شگفت‌انگیز فیلم، که در تریلر فیلم سرآغاز بی‌معنی به نظر می‌رسیدند، اما اکنون به نظر میایند. تأثیرگذارترین اتفاق برای من در پاریس ‏(به نظر میاد) ‏رخ می‌دهد جایی که شهر به معنای واقعی کلمه به خود می‌چرخد  درست مثل لوله شدن یک فرش.

محافظین فیشر تعدادی بادیگارد اسلحه‌دار هستند که ممکن است مانند معادل ذهنی آنتی‌بادی‌ها کار کنند. آنها به طور متناوب واقعی و مجازیبه نظر می رسند، اما هر کدام که باشند، منجر به درگیری های زیادی با اسلحه، صحنه های تعقیب و گریز و انفجار می شوند، که این روزها شیوه ای است که فیلم ها درگیری را به تصویر می کشند. نولان آنقدر ماهر است که مرا واقعاً درگیر یکی از تعقیب و گریزهایش کرد، زمانی که فکر می‌کردم نسبت به صحنه‌هایی که بسیار استاندارد شده‌اند، مصون هستم و دلیلش این بود که برایم مهم بود که چه کسی تعقیب کننده و چه کسی تعقیب شونده است.

نولان با یک رشته احساسی به ما کمک می کند. انگیزه کاب برای مخاطره به دلیل غم و اندوه و گناهی است که همسرش مال (ماریون کوتیار) و دو فرزندشان را درگیر می کند. بیشتر  از این نمی توانم در این مورد توضیح دهم. کوتیار به زیبایی همسر را به شکلی ایده آل تجسم می کند. گفتن اینکه آیا ما خاطرات کاب را می بینیم یا رویاهای او دشوار است حتی، به معنای واقعی کلمه، در آخرین شات. اما او باعث می شود مال به عنوان یک آهنربای عاطفی عمل کند و عشق بین آن دو، یک ثابتِ عاطفی در دنیای کاب ایجاد می کند که در غیر این صورت بی وقفه در حال تغییر است.

 

کلام آخر

این روزها غالباً به نظر می رسد که فیلم ها از سطل بازیافت می آیند: دنباله ها، بازسازی ها، فرانچایزها. اما فیلم روانشناختی، علمی تخیلی و اکشن ‏Inception کار سختی انجام می دهد. این فیلم کاملاً اورجینال است، از پارچه جدیدی بریده شده است و در عین حال با اصول اولیه فیلم های اکشن ساختار یافته است، بنابراین القا می کند که منطقی تر از (احتمالاً) آن است. فکر می‌کردم حفره‌ای در «ممنتو» وجود دارد: مردی که حافظه کوتاه‌مدت دارد چگونه به یاد می‌آورد که حافظه کوتاه‌مدت خود را از دست داده است؟ شاید در Inception هم سوراخی وجود داشته باشد، اما من نمی توانم آن را پیدا کنم. کریستوفر نولان بتمن را دوباره اختراع کرد. این بار او چیزی را دوباره اختراع نمی کند. با این حال، تعداد کمی از کارگردانان تلاش خواهند کرد تا Inception را بازیافت کنند اما فکر می کنم وقتی نولان از هزارتو خارج شده، نقشه را دور انداخته است!

Related posts

نقد و بررسی انیمه سینمایی Kimitachi wa Dou Ikiru ka چطوری زندگی میکنی؟ (پسرک و مرغ ماهی خوار)

نقد و بررسی فیلم The Bikeriders موتورسواران با بازی تام هاردی

نقد و بررسی سریال تایلندی The Believers معتقدان