نقد و معرفی انیمه Monster هیولا

نقد و معرفی انیمه Monster

داستان انیمه هیولا

مسئولیت یک دکتر نجات جان انسان‌ها است. دکتر کنزو تنما، جراح مغز ژاپنی جوان و ماهر در آلمان غربی سکونت دارد، به تازگی با دختر زیبا و ثروتمند رئیس بیمارستان نامزد کرده و در حال پیمودن پله‌های ترقی است.

تا اینکه یک شب، در حالی که برای انجام عمل جراحی بر روی فردی آماده می‌شد، با تماسی از سمت مدیر بیمارستان مجبور می‌شود بیمار خود را تغییر داده و عمل جراحی حساسی را بر روی یک مجری معروف انجام دهد. عمل موفقیت آمیز بوده و تحسین همه را به ارمغان می‌آورد، اما جان بیمار قبلی، یک کارگر مهاجر فقیر، از دست می‌رود و دکتر تنما دچار عذاب وجدان می‌شود.

مدتی بعد موقعیتی مشابه پیش می‌آید. خواهر و برادری دو قلو به بیمارستان اعزام می‌شوند: دخترک، آنا لیبرت، زیر لب از قتل و کشتار زمزمه می‌کند و  پسرک، یوهان لیبرت، زخم گلوله در سر دارد. شهردار شهر نیز پس از دوقلوها به بیمارستان میرسد.

دکتر تنما، سرشار از عذاب وجدان و خسته از تعصبات سیاسی بیمارستان در درمان بیماران، بر موضع خود می‌ایستد، از عمل شهردار سر باز می‌زند و پسرک را که قبل از او رسیده بود را حراجی می‌کند. یوهان نجات می‌یابد و شهردار میمیرد. این انتخاب منجر به پیامدهای جدی برای تنما می‌شود.

او جایگاه خود، نامزد و حمایت بیمارستان را از دست می‌دهد و زندگی‌اش زیر و رو می‌شود. اما در مدت زمان کوتاهی، رئیس بیمارستان و دکترانی که جایگزین او شده بودند به قتل می‌رسند و دو کودک به طرز مرموزی از بیمارستان ناپدید می‌شوند.

پلیس به تنما مشکوک می‌شود اما به دلیل نبود شواهد اتهام او رفع شده و تنما بار دیگر به قله‌ی موفقیت برمی‌گردد.

هیولایی راز آلود

نه سال بعد، دکتر تنما رئیس بخش جراحی همان بیمارستان است. زندگی را به خوبی می‌گذراند و وظیفه خود را به عنوان دکتر انجام می‌دهد. پس از نجات جنایت کاری به نام ” آدولف یونکرز” تنما دوباره با انتخاب گذشته خود رو به رو می‌شود.

یونکرز دائما از یک هیولا صحبت می‌کرد اما این هیولا که بود؟ در پی تلاش برای نجات دوباره یونکرز، او را در ساختمانی نیمه کاره می‌یابد، در حال که اسلحه‌ای به سوی او نشانه گرفته شده است.

یونکرز تلاش می‌کند تنما را به فرار ترغیب کند، اما او امتناع می‌کند. تا اینکه دکتر تنما به هویت فردی که اسلحه را در دست دارد پی می‌برد، همان کسی که برای بار اول زندگی او را تغییر داده بود، یوهان لیبرت.

با سخن و استدلال، تنما سعی می‌کند یوهان را از شلیک باز دارد، اما موفق نمی‌شود و یونکرز به قتل می‌رسد. یوهان در دل شب دور  می‌شود و تنما بهت‌زده از هیولایی که نجات داده بود در همانجا می‌ایستد.

تنما دوباره مورد ظن پلیس، به خصوص بازرس لانژ قرار می‌گیرد. برای پاک کردن بدنامی و اصلاح اشتباه گذشته‌اش عازم سفری به دنبال یوهان می‌شود و بازرس لانژ نیز در پی دستگیری قاتل اصلی راهی می‌شود. تنما با آنا خواهر یوهان که اکنون نیناست دیدار می‌کند، و رفته رفته، حقیقت وجود هیولا را در می‌یابد. آیا تنما می‌تواند مرگ کسی را که با دستان خود نجات داده است رقم بزند؟

دانلود انیمه Monster

مانگای این اثر توسط نائوکی اوراساوا خلق و طراحی شده است. اوراساوا ایدۀ اصلی این اثر را از سریال تلویزیونی آمریکایی The Fugitive (فراری)، سریالی جنایی که در آن دکتری برای طبرئه خود از اتهام قتل به دنبال قاتل می‌رود، گرفت.

صنعت پزشکی ژاپن به شدت تحت تأثیر شیوه های حرفه ای در آلمان بود، بنابراین برای نویسنده طبیعی به نظر می‌رسید که هیولا را در آلمان قرار دهد. آلمانِ پس از جنگ به این دلیل انتخاب شد که جنبش نئونازی بتواند در داستان گنجانده شود.

تاریخ و فرهنگ اروپا تا حد زیادی با جریان داستان انیمه هیولا مطابقت دارد. نائوکی هوشمندانه از این موضوع استفاده کرد، تا بتواند به شیوه‌ای جذاب و گیرا انیمه را به طرفدارانی که با اروپا آشنایی ندارند، ارائه کند.

اگر انیمه Monster را تماشا کنید، مطمئناً الفبای آلمانی، چکی یا هر الفبای اسلاوی دیگری، و همین طور نام های آلمانی، اسلاوی یا فرانسوی نظر شما را جلب خواهد کرد.

 

شکافی از تاریخ در انیمه Monster

جدول زمانی، بر اساس سبک نویسندگی نائوکی، ممکن است گاهی گیج کننده باشد، اما بسیاری آن را لذت بخش می‌دانند. داستان از سال 1986 شروع می‌شود، اما بسیاری از وقایع مهم خیلی زودتر در سریال اتفاق افتاده‌اند. وقتی داستان شروع به شکوفایی می کند، برخی از برهه‌های زمانی را رد می‌کند  اما بعداً به آن شکاف خالی باز می گردد.

استودیو Madhouse این اثر را در قالب 74 قسمت تولید کرده است. و به دلیل طرح پیچیده، پیشرفت شخصیتی کاراکترها و انیمیشن واقع گرایانه خود به سرعت طرفدار پیدا کرد.

 

خیر بر شر غالب می‌شود؟ یا شر بر خیر؟

مهم‌ترین چرخ‌دنده‌های چرخ در داستان، بدون شک شخصیت خوش‌بین اخلاق‌گرای دکتر کنزو تنما و تجسم شیطانی، آنتاگونیست یوهان لیبرت هستند.

لیبرت و تنما اغلب به صورت مکملی برای یکدیگر به تصویر کشیده می شوند که اقدامات و انگیزه های آنها به عنوان نقطه مقابل یکدیگر عمل می‌کند. لیبرت شخصیتی بسیار باهوش و مکار با گرایش به خشونت و فقدان همدلی است، در حالی که تنما یک دکتر دلسوز و ایده آلیست است که میل به انجام کارهای خوب و نجات جان انسان ها دارد.

لیبرت و تنما علی‌رغم تفاوت‌هایشان، عمیقاً به هم مرتبط هستند و در طول سریال مسیرهایشان به یکدیگر می‌رسد و بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند.

یکی از دلایل کلیدی انیمه هیولا به دنیای امروزی مرتبط است، کاوش آن در مسائل اخلاقی پیچیده است. داستان به موضوعاتی مانند ماهیت خیر و شر، نفوذ مخرب قدرت و پیامدهای انتخاب های شخصی می‌پردازد.

در سرتاسر سریال بیان می‌شود که مرز بین خیر و شر همیشه مشخص نیست و حتی اعمال با نیت خوب نیز می‌توانند عواقب فاجعه‌باری داشته باشند.

 

هیولایی غرق در فلسفه انسانیت

انیمه Monster یک اثر فلسفی بی‌بدیل در زمینه انیمه است.

در طول سریال، Monster (یوهان) یکی از قدیمی‌ترین و در عین حال تعیین‌کننده‌ترین پرسش‌ها را درباره ارزش زندگی و انسانیت می‌پرسد و آن را به‌عنوان یک معضل فلسفی با شکوه مطرح می‌کند. از یک طرف، استدلال می شود که تمام زندگی انسان ها به یک اندازه مهم و دارای ارزش است، و از طرف دیگر استدلال می شود که اگر همه انسان ها برابر باشند و انسان ها فقط در مرگ برابر باشند، انسانیت ارزشی ندارد.

هیولا کمی به جنبه‌های تلخ حرفه پزشکی نیز اشاره‌ و واقعیت‌های خشن ترجیح بیماران ثروتمند و قدرتمند بر مردم عادی را ترسیم می‌کند.

هرکس مشتاق است شاهد یکی از بهترین دونفره‌های قهرمان-آنتاگونیست در دنیای انیمه باشد، و درگیر مسائل فلسفی شود، نباید این انیمه را از دست دهد.

Related posts

آخر هفته انیمه‌ای , پیشنهاد هفته دوم مهر

ترسناک‌ترین هیولاهای انیمه‌ای – پارت دو

ترسناک‌ترین هیولاهای انیمه‌ای