نقد و بررسی فیلم The Godfather پدرخوانده

نقد و بررسی فیلم The Godfather پدرخوانده

برای اثبات درخشش و اقتدار پدرخوانده، حماسه کلاسیک فرانسیس فورد کاپولا از یک خانواده مافیایی در آمریکا، 50 سال آینده نگری لازم نبود. حتی زمانی که فیلم در سال 1972 اکران شد، واضح بود که کاپولا نقطه عطفی در سینما ایجاد کرده است. این فیلم نقطه اوج حرفه ای او و دیگر بازیگران اسطوره‌ای آن باقی خواهد ماند.

معرفی، نقد و بررسی فیلم The Godfather پدرخوانده

فیلم The Godfather یک فیلم درام جنایی آمریکایی محصول ۱۹۷۲ به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا است که با همکاری ماریو پوزو، فیلمنامه اش را بر اساس رمان پرفروش پوزو با همین عنوان در سال ۱۹۶۹ نوشته است. در این فیلم مارلون براندو، آل پاچینو، جیمز کان، ریچارد کاستلانو، رابرت دووال، استرلینگ هیدن، جان مارلی، ریچارد کونته و دایان کیتون ایفای نقش کرده‌اند. این اولین قسمت از سه گانه پدرخوانده است که داستان خانواده کورلئونه تحت رهبری ویتو کورلئونه ( مارلون براندو) را از سال 1945 تا 1955 نشان می دهد. این فیلم بر روی تبدیل کوچکترین پسرش، مایکل کورلئونه (پاچینو)، از یک عضو خانواده بی میل به رئیس مافیایی بی رحم تمرکز دارد.

ساختار دنیای فیلم The Godfather

فیلم پدرخوانده به طور کامل در یک دنیای بسته روایت می شود. به همین دلیل است که ما با شخصیت هایی که اساساً شرور هستند همدردی می کنیم. داستان ماریو پوزو و فرانسیس فورد کاپولا یک داستان تخیلی درخشان است که ما را دعوت می کند تا مافیا را کاملاً از درون خانواده و شرایط خودش در نظر بگیریم. دون ویتو کورلئونه (مارلون براندو) به عنوان شخصیتی دلسوز و حتی قابل تحسین ظاهر می شود. در طول کل فیلم، این جنایتکار حرفه ای که مادام‌العمر جنایت کرده، جنایتی انجام نمی دهد که ما واقعاً او را سرزنش کنیم.

در طول فیلم ما حتی یک قربانی بیگناه واقعی جنایت سازمان یافته را نمی بینیم. هیچ زنی در دام فحشا گرفتار نمی شود. هیچ جانی با قمار ویران نشده است. هیچ بیگناهی قربانی دزدی، کلاهبرداری و غیره نمی شود. تنها افسر پلیسی که نقش سخنوری مهمی دارد هم فاسد است.

داستان مافیا را از درون می بینیم. این راز، جذابیت و طلسم این فیلم است. به نحوی که از آن زمان تا کنون این برداشت حجیم و عمومی از مافیا را شکل داده است. دنیای واقعی با یک مردسالاری مستبدانه جایگزین می شود که در آن قدرت و عدالت از خود پدرخوانده سرچشمه می گیرد و تنها شرورهای فیلم خائنان هستند. یک فرمان وجود دارد که توسط مایکل (آل پاچینو) بیان شده است: “هرگز روبروی خانواده جبهه نگیرید.”

نکته قابل توجه این است که اولین سکانس در داخل یک اتاق تاریک و بسته برداشت شده. روز عروسی دختر ویتو کورلئونه است و در چنین روزی یک سیسیلی باید هر درخواست معقولی را بپذیرد. مردی آمده تا برای متجاوز دخترش درخواست مجازات کند و دون ویتو می پرسد که چرا فوراً نزد او نیامده است.

مرد می گوید: «من مثل یه آمریکایی خوب رفتم پیش پلیس» و اما پاسخ پدرخوانده زیربنای کل فیلم شد: «چرا پیش پلیس رفتی؟ چرا اول پیش من نیومدی؟ من تا الان چیکار کردم که باعث شده به من اینقدر بی احترامی کنی؟ اگر از در دوستی پیش من میومدی، اون وقت این آشغالی که زندگی دخترت رو خراب کرده، همین امروز عذاب می کشید. و اگه از قضا مرد صادقی مثل تو دشمن می تراشید… دشمنات دشمن من به حساب میومدن و ازت می‌ترسیدن.»

روز عروسی ادامه پیدا می‌کند، دو صحنه دیگر در اتاق کار تاریک پدرخوانده وجود دارد که با صحنه هایی از عروسی بیرون تلاقی دارد. تا پایان سکانس عروسی، بیشتر شخصیت های اصلی معرفی خواهند شد و نکات ضروری در مورد شخصیت آنها را خواهیم دانست. این یک گستره ی فوق العاده از فیلمسازی است: کاپولا بازیگران بزرگ خود را چنان هنرمندانه روی صحنه می آورد که ما یکباره به دنیای پدرخوانده کشیده می شویم.

بحث من به این شکل است که می خواهم به این نکته اشاره کنم که کاپولا چقدر هوشمندانه فیلمش را ساختار می دهد تا برای قهرمانانش همدردی ایجاد کند. مافیا یک سازمان خیرخواه و محافظ نیست و خانواده کورلئونه فقط اندکی بهتر از بقیه هستند. اما وقتی پیرمرد در میان بوته های گوجه فرنگی اش مرده می افتد، احساس می کنیم که یکی از فرشتگان مقرب خداوند از بین رفته است.

بازیگران فیلم پدرخوانده؛ مارلون براندو، بازیگر بی‌تکرار و پرتکرار

اجرای براندو بی برو و برگرد معروف است و اغلب تقلید می شود و تقلید خواهد شد. ما همه چیز را در مورد گونه های پف کرده او و دستمایه کردن چیزهایی دیگر ‏همچون آن بچه گربه در صحنه ابتدایی می دانیم. اینها ابزار بازیگر هستند. براندو از آنها استفاده می کند اما به آنها وابسته نیست: او شخصیت را چنان متقاعدکننده تجسم می کند که در پایان، وقتی دو یا سه بار به پسرش هشدار می دهد که “یه مرد برای تشکیل جلسه میاد پیشت… اون خائنه.” ما اصلا به بازیگری فکر نمی کنیم. ما فکر می کنیم که دون در حال پیر شدن است و خودش را تکرار می کند، اما همچنین به این فکر می کنیم که او احتمالاً کاملاً حق با اوست.

پاچینو نقش مایکل را محتاطانه بازی می کند. او از پدرش آموخته است که هرگز در مقابل غریبه ها صحبت نکند، هرگز به هیچ کس بی جهت اعتماد نکند، نصیحت بشود اما به تصمیم خود عمل کند. همه نقش های دیگر آنقدر با موفقیت پر شده اند که با تماشای این نسخه بازسازی شده 1997، اتفاق عجیبی رخ داد: با رابرت دووال که برای اولین بار روی پرده ظاهر شد، آشنا بودم، وقتی او برای اولین بار روی پرده ظاهر شد، فکر کردم: «عه…؟ تام هاگن اومد نه رابرت دوال».

موسیقی فیلم The Godfather پدرخوانده

کاپولا به ایتالیا رفت تا نینو روتا، آهنگساز بسیاری از فیلم های فلینی را پیدا کند تا فیلم شاهکارش را با فوت کوزه‌گری به بار بنشاند. با شنیدن غم و دلتنگی آهنگ پدرخوانده، متوجه خواهیم شد که موسیقی به ما چه می گوید: «اگر فقط به حرف پدرخوانده گوش می دادیم، اوضاع بهتر بود.»

کلام آخر

چیزی که در آن زمان نمی‌توانستیم ببینیم این بود که تأثیر فیلم تا چه حد گسترده می‌شود. به سختی یک فیلم گانگستری، یک حماسه خانوادگی یا فیلمی در مورد آمریکایی های ایتالیایی وجود دارد که به طور اجتناب ناپذیری از پدرخوانده به عنوان چارچوب مرجع استفاده نمی کند. این بیش از یک پرچمدار برای منتقدان و فیلمسازان است، پدرخوانده این یک بنای تاریخی است.

Related posts

آخر هفته انیمه‌ای , پیشنهاد هفته دوم مهر

ترسناک‌ترین هیولاهای انیمه‌ای – پارت دو

ترسناک‌ترین هیولاهای انیمه‌ای