لهستان در سال 1991، پس از پایان جنگ سرد، پرده آهنین باز می شود. روت روتواکس (لنا دانهام) روزنامه نگار یهودی-آمریکایی نیز می خواهد از این فرصت استفاده کند تا در نهایت درباره گذشته اش پاسخ هایی دریافت کند. او به همراه پدرش به وطن قدیمی خود سفر می کند، جایی که ادک (استفان فرای) و همسرش که یک سال پیش درگذشته، در سال 1940 اخراج و به اردوگاه کار اجباری آشویتس تبعید شده بودند. جست وجوی دختر و پدر برای یافتن سرنخ ها، آنها را نیز به آنجا می برد. هنگامی که آنها از مکان هایی مانند آپارتمان لودز که ادک در کودکی در آن زندگی می کرد و کارخانه ای که زمانی خانواده او در آن کار می کرد بازدید می کنند، شکاف بین احساس وظیفه روت برای درگیر شدن با گذشته و اشتیاق ادک برای اینکه اجازه دهد آنجا دیده نشود به طور فزاینده ای نمایان می شود. روت به دنبال پیوندهای ملموس با ریشه های خود است، حتی اقلامی که متعلق به خانواده ادک هستند را پس می گیرد. با این حال پدرش تمایلی به ماندن در هر جایی که گذشته برای مقابله با او ظاهر می شود، ندارد.
فیلم Treasure به عنوان یک پرتره کاملاً قدرتمند از وراثت ارائه می شود، میبینیم که چگونه تراژدی در خانواده ها از طریق مکان و زمان بازتاب می یابد. آخرین اثر جولیا فون هاینز که در ارتباط خاردار و تأثیرگذار لنا دانهام و استفن فرای به عنوان دختر و پدری که کابوس های اردوگاه آشویتس خود را در دهه 1990 در لهستان دنبال می کنند، نشان می دهد که یک مطالعه موردیِ دلخراش در آسیب های نسلی ملی است که در عین حال به صورت جهانی و شخصی ارائه شده است. در حالی که Treasure از لحاظ فنی تاریخ تلخی را که قبلاً روی صفحه نمایش داده شده بود، مرور می کند، مکاشفه در اینجا بسیار جزئی است. برای کسانی که به جای تخیل مجدد تاریخی به دنبال داستان های هیجان انگیز آشتی و بسته شدن جنگ هستند، این درام کاملاً دقیق ساخته شده و از نظر احساسی معتبر و شایسته افتخار است.