ما سه برادر را ملاقات می کنیم که هر کدام به روش های مختلف در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ پدرشان هستند. البته مرگ او نیز برای این سه برادر تجربه بسیار خشن و وحشیانه ای بوده است. وقتی به نظر می رسد که کوچکترین برادر آنها فیلیپ اکنون توسط پدر متوفی آنها تسخیر شده است، دو برادر بزرگتر برای کمک گرد هم می آیند و متحد می شوند. با بازگشت هر سه برادر به نزد یکدیگر، آنها خواهند فهمید که گناهان گذشته آنها پنهان نخواهد ماند. با این حال، آنها نمی خواهند از یک نبرد دیگر علیه شر محض عقب نشینی کنند. گراهام (کریستین ویلیس) که توسط گذشته اش تسخیر شده است، به تنهایی در گاراژ خود زندگی می کند، جایی که از دنیا پنهان می شود. او یک تماس غافلگیرکننده از طرف مزاحم خود جیک (درک هانتر) که دیوانه است دریافت می کند. ظاهراً کوچکترین برادر آنها فیلیپ (چارلز کوتیه) توسط پدر مرده آنها جورج (جان نوبل) تسخیر شده است که برای انتقام از آن سوی قبر و از جهنم بازگشته است. جیک به گراهام التماس می کند که برای کمک به مزرعه خانوادگی به خانه بیاید و وقتی او این کار را انجام می دهد، سه برادر متوجه می شوند که گناهان گذشته شان دیگر نمی توانند مدفون بمانند.
بزرگترین نقطه قوت فیلم در حس ایجاد شده در مکان فیلمبرداری آن است. منظره دورافتاده و ناهموار استرالیا به زیبایی ثبت شده است و پس زمینه ای وهم آور را ارائه می کند که تنش داستان را افزایش می دهد. انزوای صحنه منعکس کننده انزوای عاطفی و روانی شخصیت ها است، به ویژه گراهام، که از زمان مرگ پدرشان و جدایی از دو برادرش، توسط گذشته اش تسخیر شده است. اجراها در سراسر فیلم، با کارهای برجسته از بازیگران اصلی همراه می شود. ویلیس در نقش گراهام، مردی در لبه پرتگاه است که با ارواح گذشته خود و سنگینی مسائل حل نشده خانواده اش دست و پنجه نرم می کند و نقشش را فوق العاده بازی می کند. پویایی بین این سه برادر قابل باور و اساسی است و نزول آنها به ورطه ی وحشت را بیش از پیش ناراحت کننده می کند.