این سریال بر اساس کتاب پیش درآمد برایان هربرت و کوین جی اندرسون به نام انجمن خواهری در تلماسه، با تنظیم داستان، 10000 سال قبل از وقایع فیلم های اصلی تلماسه، وارد قلمروی روایی ناشناخته ای می شود. چیزی که سریال تلماسه: پیشگویی را خاص می کند، ساختار داستانی پیچیده آن است که داستان سرایی خطی مرسوم را به چالش می کشد. خواهران هارکونن، والیا و تولا، انجمن خواهری بنه گسریت را تأسیس می کنند و این سریال اساساً در پس زمینه بهبودی بشریت پس از جهاد وحشتناک باتلریان رخ می دهد.
روایت سریال بسیارقوی است زیرا از فلاش بک استفاده می کند تا نشان دهد زندگی اولیه خواهران چگونه آنها را شکل داده است. این تغییرات در زمان فقط برای نمایش سریال نیست؛ آنها به ما کمک می کنند تا بفهمیم چرا والیا و تولا این اهداف را در پیش گرفته اند. بازی جسیکا باردن در نقش والیا، جاه طلبی اولیه و عزم او برای بالا بردن جایگاه خانواده اش را نشان می دهد. در عین حال، تصویری که امیلی واتسون از همان شخصیت به تصویر می کشد، از نظر سیاسی دقیق تر است. این مجموعه چندین داستان فرعی جالب را به موازات سفر خواهران می بافد تا روایت را گسترش دهد. طرح های داستانی این سریال جالب است، اما بازی های سیاسی توسط هاوس کورینو، با امپراتور جاویکو، مارک استرانگ، جالب تر است. شخصیت هایی مانند پرنسس جوان ینز و دزموند هارت مرموز به رمز و راز داستان اضافه می کنند و نشان می دهند که چگونه قدرت در ایمپریوم با رشد آن تغییر می کند. تنوع جغرافیایی نمایش بین والاخ نهم و سالوسا سکوندوس پیچیدگی روایت آن را منعکس می کند. هر داستان به چیزی بیش از یک پس زمینه تبدیل می شود. در داستان سرایی این مکان ها به شخصیتی فعال تبدیل می شوند و درگیری های درونی شخصیت ها و موقعیت اجتماعی و سیاسی بزرگتر را بیان می کند.