ده سال پیش، لی شیانگ یی، استاد فرقه سیگو، با شمشیرزنی برتر خود بر بقیه اسطیلا پیدا کرد و به نمادی از نور در دنیای هنرهای رزمی تبدیل شد. با این حال، او به طور ناگهانی به همراه دی فی شنگ، رهبر اتحاد جینیوان، پس از اینکه قرار شد در دریای شرقی نبرد کنند، ناپدید شد. ده سال بعد، لی لیان هوآ یک پزشک حومه شهر که با کشیدن یک برج شبیه نیلوفر آبی به اطراف سفر می کند را ملاقات می کنیم. او به طور تصادفی مشهور می شود و به دنیای مبارزه ای کشیده می شود که دیگر نمی خواهد با آن ارتباط برقرار کند. فانگ دو بینگ، جوانی پرشور که رویای قهرمان شدن را در سر می پروراند، متوجه می شود که لی لیان هوآ مرد ساده ای نیست و عهد می بندد که مدرکی بیابد که لی لیان هوآ با جعل هویت یک دکتر معروف در آنجا ظاهر شده است. در همین حال، دی فی شنگ، که همیشه لی شیانگ یی را دشمنی سرسخت می دانست، دوباره در دنیای مبارزه ظاهر می شود و تشخیص می دهد که دکتر بی نظیر لی لیان هوآ کسی نیست جز لی شیانگ یی. پس از یک سری پرونده، لی لیان هوآ، دی فی شنگ و فانگ دو بینگ به تدریج دوستی عمیقی پیدا می کنند.
چنگ یی لی لیانهوا را زنده می کند. ظاهر و سبک لباس او بسیار لیانهوایی است، همانطور که در رمان خوانده ایم. وقتی در جمع است، ساده و کمتر متمایز می شود، زیرا لیانهوا در مقایسه با زمانی که لی شیانگ یی بوده، هاله کمتر برجسته ای دارد. او حیله گر و کمتر جاه طلب است، زیرا او از قبل سرنوشت خود را به عنوان شماره 1 در جهان جیانگهو پذیرفته است و الان به عنوان فردی زندگی می کند که فقط یک سال فرصت دارد زندگی کند.