در اوایل پاییز 2012، دبیرستان جیانگی پذیرای یک دانش آموز انتقالی شاد به نام سو زایزای است. در اولین روز مدرسه، سو زیزای با ژانگ لورانگ خونسرد و گوشه گیر روبرو می شود و در همان نگاه اول عاشق او می شود. پشت عملکرد تحصیلی به ظاهر برجسته و پیشینه خانوادگی ممتاز ژانگ لورانگ، شخصیت او برعکس است، کسی که ظاهراً کاملاً مطمئن به نظر می رسد، اما در درون دائماً به خودش شک دارد. به دلیل وجود برادر نابغه کوچکترش ژانگ لولی، ژانگ لورنگ دائماً توسط مادرش با او مقایسه می شود. برای بیش از یک دهه، زندگی ژانگ لورانگ مانند زندگی در یک پوسته ضخیم بوده است. او درونگرا است و کم صحبت می کند. او متین و مودب به نظر می رسد، اما فاصله اش را از بقیه حفظ می کند. با این حال، زندگی ژانگ لورانگ زمانی تغییر می کند که او با سو زایزای شاد و پیشرو آشنا می شود و با دوستان قدیمی و جدیدش گو ران، گوان فانگ و بهترین دوست سو زایزای، جیانگ جیا، گرد هم می آیند. آنها به او کمک می کنند تا معنای خود را بفهمد و او به آرامی شروع به درک چگونگی برنامه ریزی زندگی خود می کند. ژانگ لو رانگ و سو زیزای در حالی که از یکدیگر حمایت می کنند، برای رسیدن به اهداف خود تلاش می کنند، زیرا عاشقانه در گروه دوستانشان شروع به شکوفایی می کند.
اگر بخواهیم از سه کلمه برای توصیف این درام استفاده کنیم، آنها ملایم، پشمالو و دلچسب خواهند بود. این سریال در یک دسته بندی بسیار شناخته شده قرار می گیرد، که درام مدرسه ای است، اما برخلاف بسیاری دیگر از پیشینیانش، اهمیتی نمی دهد که پلان های غیرضروری ایجاد کند که در آن بازیگران ما در رابطه خود بسیار رنج می برند یا به خاطر ایجاد درگیری احمقانه عمل می کنند. یکی از بزرگ ترین نقاط قوت این سریال این است که شخصیت ها به یکدیگر اعتماد دارند و در نتیجه، کورکورانه چیزی را که نیروهای خارجی سعی می کنند آن ها را در مورد یکدیگر متقاعد کنند، باور نمی کنند، چیزی که اغلب در درام هایی مانند این اتفاق می افتد.