یک حسابدار مرد که ظاهراً متاهل و خوشبخت است و فرزندانی دارد، در یک روز صبح در ادینبورگ توسط تعدادی اراذل و اوباش جوان بی رحمانه با چاقو کشته می شود، در حالی که همسرش در همان حوالی مات و مبهوت نگاه می کند. ظاهراً او دفتردار یک گانگستر کله گنده به نام پیتر مولان بوده که توانسته است با درآمدهای غیرقانونی خود خارج از محدوده قانون، زندگی بسیار راحت داشته باشد. مدت کوتاهی پس از قتل شوهرش، پیتر به در خانه لکسی می رسد تا فاش کند که شوهر مرحومش حسابدار او بوده و تقریباً 30 میلیون پوند مفقود شده است. او به لکسی دستور می دهد که پول را پیدا کند، در غیر این صورت اوضاع برای او و دو فرزندش بد خواهد شد. با این حال به نظر می رسد که گانگستر با خرید جزیره ای کوچک و پرجمعیت قصد ایجاد پوشش را داشته است. مولان هنوز جزیره اش را می خواهد، به یک دلیل خیلی خوب که بعداً مشخص خواهد شد، بنابراین او به دنبال بیوه مرد مرده می رود تا پولش را زنده کند.
سریالی با چنین طراحی خاصی به نظر نمی رسد، اما می تواند بسیار هیجان انگیز باشد. اما این اتفاق نمی افتد. داستان ترکیبی از عناصر هیجان انگیز آشنا از ابتدا تا انتها است، بدون هیچ لحظه ای به یاد ماندنی یا چیزی که به اورجینال و اصل به نظر برسد. شخصیت ها و موقعیت های ظریف در یک بازی اخلاقی که شما را در لبه صندلی خود نگه می دارد. همه ما سعی می کنیم زندگی خود را با بهترین شغل، مکان زندگی و ماشین مناسب تنظیم کنیم. با این حال، در نهایت این یک نمای شکننده است که می تواند در یک لحظه شکسته شود. به خصوص اگر شانس هایی که در طول مسیر به دست آورده اید علیه شما عمل کنند. همه مجبورند در دنیایی که به طور پویا در حال تغییر است و مملو از افرادی است که دیدگاه ها و برنامه های خود را دارند، انتخاب کنند. شما کدام شخصیت هستید؟