4 سال پس از ناپدید شدن ناگهانی دخترش جوزی (هلنا زنگل)، روانشناس بازنشسته ویکتور لارنز (استفان کامپیورث) هنوز سعی می کند راهی برای کنار آمدن با دل شکستگی و ناراحتی این موقعیت پیدا کند. پس از نقل مکان به جزیره کوچکی به نام پارکوم، او با زنی به نام آنا اشپیگل (اما بدینگ) مواجه می شود که از اسکیزوفرنی رنج می برد. داستان های او اما به طرز وحشتناکی با زندگی خود ویکتور، به ویژه با ناپدید شدن جوسی، همزمان است. آیا این زن مرموز کلید پیدا کردن دخترش را در دست دارد؟ آیا جوزی در جایی زنده است؟ آیا توطئه ای علیه او در حال انجام است؟
اگر حتی یک چیز کوچک در مورد رمان هیجان انگیز سباستین فیتزک بدانید، متأسفانه لذت تماشای این سریال مهیج روانشناختی را از دست خواهید داد و با پیچ و تاب هایی که به وجود می آیند، ضربه خواهید دید. بنابراین، اگر به تماشای سریال فکر می کنید، خود را در معرض رمان یا محتوای آن قرار ندهید. با شروع سریال درمان سباستین فیتزک، چند قسمت اول کمی طولانی و حتی گاهی گیج کننده به نظر می رسد، که احتمالاً یکی از اصلی ترین برنامه های این ژانر است. با این حال، اگر بتوانید این مشکل اولیه را پشت سر بگذارید، احتمالاً اجازه خواهید داشت که از این سریال هیجان انگیز پاداش بیشتری دریافت کنید. این سریال، سرنخ های ظریفی در مورد اینکه در اوایل خط داستانی به کجا می رویم به ما می دهد. اما، جدای از این موارد، پیچ و خم های سریال با پیشرفت زمان پخش از لحاظ هرج و مرج، شدید و شدیدتر می شود، به طوری که ذهن سالم ویکتور به آرامی از بین می رود.