برترین انیمه های کمدی
در این مقاله به معرفی برترین انیمه های کمدی کل دوران میپردازیم
در شهری به اسم ادو، واقع شده در کشور ژاپن که بهشتی برای ساموراییها بود و ساموراییها با قدرت و اقتدار در اون شهر زندگی میکردن. رویای همه توی اون شهر سامورایی شدن بود و جایی بود، که ساموراییهای زیادی در اون شهر متولد شده بودن. اما یک روز موجوداتی بیگانه و عجیب غریب که آمانتو نام داشتن به زمین آمدند و با نفوذ، پول و قدرتی که داشتن کاری کردن که دولت ژاپن قانونی اعلام کنه که استفاده از شمشیر در اون کشور ممنوع بشه و بعد از تصویب شدن اون قانون، کسی نتونست مثل قبل از شمشیر در فضای عمومی استفاده کنه. برای همین اقتدار، شرف و وجود خود ساموراییها داشت از بین میرفت و به فراموشی سپرده میشد. اما یک نفر در شهر ادو که روح یک سامورایی را درونش داشت و یک کاتانای چوبی همیشه همراهش بود. اون فرد کسی نیست جز ساکاتا گینتوکی مردی جوان با موههای خوش رنگ نقرهای که هنوز روح یک سامورایی رو داشت و اقتدار و سامورایی بودنش رو فراموش نکرده بود. او برای خود شغلی در اون شهر داره که در عوض گرفتن پول حاضر هر کاری بکنه. گینتوکی بعد یک مدت با پسری به اسم شیمورا شینپاچی و دختری به اسم کاگورا آشنا میشه که دوست و رفیق گینتوکی میشن و داستان فوقالعاده جذاب، هیجانانگیز و غیرقابل پیشبینیِ این سه تا از همینجا شروع میشه و……
بهترین انیمهی کمدی همین انیمه هست. پیشنهاد میکنم اگه به کمدی و اکشن علاقه دارید، دیدن این انیمه بسیار جذاب رو به هیچوجه از دست ندهید!
استودیو “Sunrise” این انیمه رو در چند فصل و سینمایی ساخته است. ترتیبتماشای این انیمه در سایت انیمهلیست موجود است. یکی از بهترین انیمههایی که این استودیو ساخته است و میشه بهش اشاره کرد انیمهی: “Code Geass” است.
برترین انیمه های کمدی
یک مرد جوان و بیخیال به اسم سایتاما که داشت برای مصاحبه میرفت، توی راه با یک هیولا روبهرو میشه. ولی سایتاما میبینه که اون هیولا میخواد به پسر نوجوانی آسیب بزنه، برای همین با هیولا درگیر میشه و سرانجام اون هیولا رو شکست میده. سایتاما از کودکی آرزو داشت که یک قهرمان بشه، برای همین بعد از ماجرای شکست اون هیولا، تصمیم میگیره که قهرمان بشه و رویا و آرزوی بچگیش رو دنبال کنه، سایتاما سه سال بدون وقفه تمرین میکنه، تا بهترین قهرمان بشه و هیولاها و کسایی که میخوان زمین رو نابود کنند، سایتاما اون موجودات رو نابود کنه. بعد از گذشت سه سال حالا سایتاما یکی از قویترینها شده است و جوری قوی شده که تمام دشمنانش رو با زدن یک مشت شکست میده. اما متاسفانه به دست آوردن قدرت زیاد باعث شده سایتاما دیگه نتونه از مبارزههاش لذت ببره و هیجان و شوق نبرد رو دیگه مثل قبل نداشته. یک روز سایتاما با یک پسر 19 ساله به اسم جنوس آشنا میشه، جنوس بعدا خودش یکی از قهرمانان میشه. البته قهرمان بودن ردهبندی داره و بالاترین رده، ردهی اس هست. (ردهی اس: همون برترین قهرمانهای دنیا حساب میشن) ولی جنوس محو قدرت سایتاما میشه و سایتاما رو بهعنوان استادش قبول میکنه و سایتامارو در قهرمانهای، سازمان قهرمانان ثبت میکنه. ولی متاسفانه کسی از قدرت کامل سایتاما خبر نداره و سایتاما از پایینترین ردهی قهرمانان قهرمان بودنش رو شروع میکنه. داستان بسیار پر نبرد و بسیار هیجانانگیر سایتاما، جنوس و کلی قهرمان قدرتمند، خفن، مهربون و باحال از همینجا شروع میشه.
فصل اول این انیمه توسط استودیو مادهوس ساخته شده است؛ که رضایت بسیار بالا و خوبی از فصل اول این انیمه از طرف کاربران شده است.
فصل دوم این انیمه متاسفانه تغییر استودیو داشته و رضایت خوبی از فصل دوم کاربران نداشتهاند و اونجوری شاید و باید خوب ساخته نشده.
ساخت فصل سوم این انیمه تایید شده و هنوز اطلاعات دقیقی از استودیو و زمان پخش و عوامل ساخت منتشر نشده است. ولی شایعه شده فصل سوم توسط استودیو ماپا ساخته میشود.
برای افرادی که کمدی دوست دارن، پیشنهاد میکنم این انیمهی فوقالعاده کمدی و جذاب رو اصلا از دست ندن (واقعا این انیمه یکی از بهترین کمدیهاست).
پسری 20 ساله به اسم کیتاهارا ایوری که یک مرد خوشتیپ به حساب میاد. او از زمانی که دانشگاهش رو شروع کرد، تصمیم گرفت در شهر ساحلی ایزو که خیلی زیبا و خوش آب و هوا است، همراه عموش زندگی کنه. ( شهر ساحلیه ایزو بیشتر بخاطر جاذبههای گردشگری، غواصی و آب و هوای بسیار خوبش معروف هست) ایوری آرزو میکنه که زندگی دلخواهش رو در ایزو دنبال کند. وقتی به اون شهر ساحلی میره شوق این رو پیدا میکنه و فکر میکنه که قراره توی اون جزیره چه نوع آدمهایی رو ببینه. او در فروشگاه غواصی که گرند بلو نام دارد، مشغول کار میشود و قراره دوران دانشجوییش رو همراه با کار در گرند بلو شروع کنه. ایوری امیدوار هست، که در شهر ساحلیه ایزو کلی دختر کیوت و خوشگل و بامزه ببینه و کلی دوست پیدا کنه و بتونه غواصی بقیه رو از نزدیک ببینه و خودش هم غواصی کنه. تا امیدوار باشه زندگی اونجوری که میخواد براش پیش بره.
این انیمه توسط استودیو “Zero-G” ساخته شده است.
برترین انیمه های کمدی
این انیمه درباره یک دختر کیوت، زیبا، باهوش و باحال به اسم کاگویا و یک پسر خوشتیپ، آروم و خونسرد و بسیار باهوش به اسم میوکی شیروگانه است. کاگویا و میوکی در یک آکادمیه بسیار معروف و پرطرفدار به اسم شوچین مشغول تحصیل کردن هستند. این آکادمی مخصوص افراد باکلاس و پولدار هست و افراد خیلی پوادار و با اصل و نسبی در این آکادمی تحصیل میکنند. میوکی بخاطر هوش بالا و نمرات بسیار خوبی که داره، یکی از درس خوانترین بچههای این اکادمی هست و رئیس شورای دانشآموزی است. کاگویا که فرزند یکی از محبوبترین و پولدار ترین خانوادههای ژاپنی هست، معاون شورای دانشآموزیه. در آکادمی همیشه شایعاتی دربارهی کاگویا و میوکی در جریان هست، جوری که توی مدرسه همه فکر میکنن کاگویا و میوکی باهم رابطه دارن و عاشق هم هستند. ( اما آیا این شایعات حقیقت دارد؟ ) بله همونجوری که همه میگن، میوکی و گاکویا عاشق یکدیگر هستند و علاقهی زیادی بهم دارن. ( اما یک مشکلی این وسط هست ) اونم این هست که کاگویا و میوکی نمیتونن عشقشون رو بهم دیگه ابراز کنن. چون غرور زیادی دارن و در تلاش هستن که طرف مقابل عشقش رو بهشون ابراز کنه. در این انیمه اتفاقها و ماجراهای عاشقانه و هم کمدی و جذابی اتفاق میوفته. سرانجام داستان کاگویا و میوکی به کجا خواهد رسید، آیا این دو دوتا آخر عشقشون رو بهم ابراز میکنند؟
این انیمه تا الان 3 فصل از روی مانگاش ساخته شده است و هنوز انیمهش تموم نشده است.
یک سینمایی هم از این اثر منتشر شده است و بهزودی به صورت عمومی منتشر میشود.
یک پسر تقریبا نوجوان و 17 ساله به اسم مانکی د لوفی که از بچگی رویای اینو داشت که دزد دریایی بزرگی بشه. او همیشه رویای دزد دریایی شدن رو میدید و تصمیم گرفت که دزد دریایی بشه. لوفی برای اینکار نیاز به کشتی و خدمه داشت. لوفی به جای اینکه یک دزد دریایی شرور، ترسناک، بی رحم و خوفناک باشه؛ یک دزد دریایی تقریبا مهربون، ماجراجو و دل رحم هست. لوفی زمانی که ماجراجویش رو شروع میکنه، چند وقت بعد با چند نفر آشنا میشه و اون افراد لوفی رو توی ماجراجویش همراهی میکنن. (برای لوفی مثل خانوادهش میشن) تا لوفی به هدفی که داره برسه. (هدف لوفی چی هست؟) هدف لوفی فقط تبدیل شدن به یک دزد دریایی نیست، لوفی به دنبال بهترین عنوان یک دزد دریایی هست و اون عنوان چیزی نیست جز پادشاه دزدان دریایی. پادشاه قبلی دزدان دریایی که اسمش گل دی راجر هست، که معروفترین، بیرحمترین، ترسناکترین، خوفناکترین و قویترین دزد دریایی تمام تاریخ بوده است. راجر توسط دولت دستگیر و اعدام میشه. اما قبل از مرگش دربارهی یکی از نامحدودترین و بزرگترین گنج دنیا حرف میزنه، که اسم اون گنج وانپیس است. بعد از مرگ راجر تغییراتی اتفاق میوفته و باعث میشه تمام دزدان دریایی دنبال این گنج نامحدود بروند و آرزوی پیدا کردنش رو داشته باشن. لوفی برای تبدیل شدن به پادشاه دزدان دریایی به دنبال پیدا کردن این گنج میره و سعی میکنه تمام تلاشش انجام بده تا به آرزوش برسه.
این انیمه یکی از طولانیترین انیمه های اکشن و کمدی به حساب میاد و بیش از 1000 قسمت از روی مانگای این اثر ساخته شده است.
استودیوی معروف ژاپنی که Toei Animation نام دارد، انیمهی وانپیس را میسازد. ساخت این انیمه از سال 1999 استارت خورد و تا الان در دست ساخت هست و هر هفته یک قسمت از این انیمه منتشر میشود.
برترین انیمه های کمدی
این انیمه دربارهی یک دختر تنها، کیوت، ناز و درونگرا به اسم هیتوری گوتو هست. هیتوری یک دختر خیلی خجالتی ترسو و مهربون است. هیتوری اینقدر خجالتی و تنها بود، که توی اردوی مدرسه با معلمش ناهار میخورد و دوست زیادی نداشت. هیچ وقت کسی بهش پیام نمیداد و تنها پیامهای خانواده براش میومد، یا پیامهای تبلیغاتی. هیتوری اول راهنمایی هست و بخاطر استرس و خجالتی بودنش نمیتونه تو چشم کسی نگاه کنه و موقع حرفزدن لکنت زبان میگیره. (لکنت زبان: یک جمله رو نمیتونه درست و واضح بگه و باید چند بار یک جمله رو تکرار کنه تا بتونه، درست بازگو یا تلفظش کنه). هیتوری بعد از مدرسه در برنامهی تلویزیونی میبینه، که یک فرد درونگرا مثل خودش تونسته با گیتار زدن خودش از تنهایی نجات بده و حسابی محبوب و معروف بشه. پس هیتوری تصمیم میگیره که تمام تلاشش انجام بده، تا از تنهایی نجات پیدا کنه. هیتوری برای اینکار از گیتار پدرش استفاده میکنه و با دفتر نوتهای موسیقی خیلی تمرین میکنه، تا بتونه گیتار زدن یاد بگیره و عضو گروه موسیقی بشه. هیتوری دوست داره تمرین کنه با گیتار، تا در جشنوارهی فرهنگی اجرا کنه و کلی ازش تعریف بشه و بدرخشه. هیتوری چند سال سخت با گیتار کار میکنه، اما متاسفانه باز هم موفق نمیشه و چوب خجالتی بودن و ترسو بودنش میخوره. هیتوری چند وقت بعد با چند نفر آشنا میشه و اون افراد سعی به هیتوری کمک کنن تا رویای هیتوری محقق بشه و دوستش میشن و…..
این انیمه نمره و داستان خیلی خوبه داره، پیشنهاد میکنم دیدن این انیمه رو از دست ندهید. این انیمه تقریبا تا 12 قسمت ساخته شده و پاییز سال 2022 به صورت هفتگی منتشر شده است.
این انیمه دربارهی یک هشتپای ناشناخته و زرد رنگ و خوش صحبت به اسم کورو-سنسی است. یک تهدید بیسابقه از درجهی غیرقابل تصور، که کل زمین و بشریت رو تهدید میکنه و اون تهدید کسی نیست جز کورو-سنسی، که میخواد کل زمین رو نابود کنه. قبلا کورو-سنسی ماه رو نابوده کرده بود. کورو-سنسی ادعا کرده که نابود کردن ماه براش خیلی راحت بود و مثل خوردن یک لیوان آب بوده. کاری هم برای نابود کردن ماه انجام نداده و فقط منفجرش کرده است. دلیل نابود کردن ماه این بوده که کورو-سنسی میخواست قدرتش نشون بده و بهش احترام گذاشته بشه؛ بدون اینکه مذاکرات طولانی و طاقتفرسایی انجام بشه. سازمانمللمتحد هم سعی کرده تا با کورو-سنسی مقابله کنه، ولی تا کنون پیشرفتی حاصل نشده است. چون چیزی که کورو-سنسی ازش انرژی میگیره ناشناخته است و کورو-سنسی با سلاحهای معمولی هرگز بهش آسیبی وارد نمیشه. کورو-سنسی روحیهی خیلی لطیفی داره و همیشه کلی شیرینی دوست داره و عاشق شیرینیجات هست. تفریح کورو-سنسی مطالعه کردن هست و عاشق کتاب خواندنه. کورو-سنسی تصمیم میگیره که معلم مشاور کلاس3_ای در دبیرستان متوسطهی کونوگیگائوکا در کشور ژاپن بشه. الان هدفش نابود کردن زمین است، ولی اینکارو انجام نمیده و تقریبا یک سال فرصت میده که دانشآموزان، یا هر کی که بتونه کورو-سنسی رو بکشه. کورو-سنسی نه قایم میشه و نه فرار میکنه و حاضره کسی پیدا بشه تا اونو بکشه. در صورتی که موفق نشن کورو-سنسی رو بکشن، کورو-سنسی تصمیم میگیره کل زمین رو نابود کنه. آیا سرانجام دانشآموزان و… موفق میشن تا کورو-سنسی رو نابود کنن یا خیر؟
این انیمه کلی ویساکتورای معروف و محبوبی داره و این انیمه تا الان در دو فصل ساخته شده است.
برترین انیمه های کمدی
در دنیایی پر از اتفاقات عجیب، که حتی علم هم نمیتونه دلایل اتفاق افتادن این اتفاقات بسیار عجیب رو توضیح بده. روحهای تاریک و ترسناکی که به صورت مرموز در دنیای انسانها زندگی میکنن و باعث هرج و مرج میشوند و هر روز باعث ترس و وحشت مردم میشوند. (این هیولاها باعث اتفاقات خیلی عجیبی در دنیا میشن). اما قهرمانهایی وجود دارد که برای اینکه امید مردم رو زنده نگهدارن، با اون موجودات ترسناک مبارزه میکنن و سعی میکنن تا دنیا رو از وجود این موجودات امن نگه دارن. این قهرمانان روحگیر نام دارند. (البته بعضی از روحگیر ها در عوض کارشون که همون نابود کردن روح هست، از مردم پول میگیرن). داستان دربارهی یک پسر کلاس هشتمی به اسم کاگیما شیگئو هست، که با استفاده از ذهنش میتونه از قدرتهای ماورایی که داره استفاده کنه. (البته بهش لقب موب رو دادن. کاگیما یک روحگیر واقعی است). موب برای اینکه توی جامعه توجه بقیه رو به خودش جلب نکنه و مردم ازش نترسن، قدرت واقعیش رو مخفی میکنه. موب آرزو داره و تنها چیزی که میخواد اونم اینه که با یکی از همکلاسیهاش که دختر هست، دوست بشه. اون علاوه بر اینکه زندگیش رو میگذرونه مدرسه هم میره و با تمام توانش روحگیری رو ادامه میده. آیا بلاخره موب موفق میشه زندگی معمولیش ادامه بده، با دختر موردعلاقهش دوست بشه و در همون حین که روحگیری میکنه، کسی از قدرت واقعیش آگاه نشه؟
این انیمه در 3 تا فصل توسط استودیو “Bones” ساخته شده است. این انیمه اواخر سال 2022 با انتشار فصل سوم و نهایی تمام شد.
برترین انیمه های کمدی
این انیمه داستان یک جاسوس فوق حرفهای رو روایت میکنه. یک جاسوس تنها که فقط برای منافع کشورش زندگی میکنه و چهکارهایی حاضره برای کشورش انجام بده. (اون جاسوس واقعا کی هست؟) اون جاسوس یکی از معروفترین جاسوسهای دنیا است و به اسم رمزیه گرگومیش شناخته میشه. که یک جاسوس فوقحرفهای در لباسهای مبدل و تغییر ظاهر هست و این جاسوس در هوش و استعداد، واقعا فوقالعاده هست. اون جاسوس همیشه ماموریتش رو در بهترین نوع ممکن انجام میده. زمانی که ماموریتش تموم میشه؛ از طرف سازمان به شکل رمزی یک ماموریت جدید بهش سپرده میشه. ماموریت اون جاسوس این هست که باید فعالیت مشکوک رهبر حزب وحدت ملی رو کاملا زیر نظر بگیره. چون اون رهبر حزب، یک خطر بسیار بزرگ میتونه برای صلح میان بلوک شرق و غرب به حساب بیاد. ( ولی یک مشکل هست ) رهبر حزب ملی اصلا در عموم دیده نمیشه چون فرد خاصی هست و خیلی دشمن داره، فقط در جاهای خاصی دیده میشه. یکی از اون جاهای خاص آکادمیه نخبگان هست، چون پسر رهبر حزب ملی در اون آکادمی درس میخونه. اما برای وارد شدن به اون آکادمی گرکومیش نیاز به یک بچه و همسر داره. چون اون آکادمی جایی هست که بچهها در اون تحصیل میکنند. از اینجاست که گرگومیش که همیشه تنها بوده باید بره ازدواج کنه، تا بچه داشته باشه و مامورت بسیار مهمش به خطر نیوفته و……
برترین انیمه های کمدی
این انیمه حول محور یک پسر نوجوان تقریبا 16-17 ساله با موهایی صورتی به اسم سایکی کوسو میچرخه. سایکی از بچگی قدرتهای مورایی داشت و میتونست روی هوا پرواز کنه، وسایل رو توی هوا معلق کنه، تلپاتی داشت و به هر کجا که میخواست میتونست بره و خیلی چیزهایی که آدمهای معمولی نمیتونستن ببینن، سایکی میتونست ببینه و…. خلاصه که سایکی کلی قدرت خفن و ماورایی از بچگی داره و روز به روز قدرتهاش بیشر میشن. اما سایکی از این قدرتهاش خسته شده بود و سایکی همیشه یک آرزو داشت، اونم این بود که مثل بقیه انسانهای معمولی و عادی باشه و هیچ قدرت ماورایی نداشته باشه. سایکی دوست داشت زندگیش بدون استرس و آرامش باشه و توجه کسیو بخاطر قدرتهاش به خودش جلب نکنه. سایکی با پدر و مادرش زندگی میکرد، در حالی که خودش از قدرتهاش خسته شده بود. ولی پدر و مادرش همیشه تشویقش میکردن و از قدرتهای ساکی استفاده میکردن. ولی بازم سایکی قدرتهاشو دوست نداشت و میخواست عادی و معمولی زندگیشو ادامه بده. سایکی زندگیش رو فاجعهبار میدید. آیا سایکی در نهایت به آرزویی که داره میرسه و میتونه یک زندگی عادی رو تجربه کنه و از شر زندگیه فاجعهبارش راحت بشه؟
داستان این انیمه دربارهی یک پسر نوجوان به اسم ساتو کازوما هست. ساتو یک پسر درونگرا است و خیلی بیرون نرفته و بیشتر توی خونه بوده و اوقاتش رو به گیم زدن میگذرونده. یک روز برای خرید گیم موردعلاقهش بیرون میره، تا بتونه بازی موردعلاقهش رو خریداری کنه. ناگهان در راه میمیره و توی یک جای ناشناخته بیدار میشه. (همون جهان بعد از مرگ بیدار میشه). البته ساتو از ترس اینکه کامیون بهش بزنه، یهو شوک بهش دست میده و خیلی خندهدار میمیره. در اون جهان با الههی زیبا و کیوتی (البته خیلی رو مخ هم هست) ملاقات میکنه. اسم اون الهه آکو بود. آکو به ساتو حق انتخاب میده، که ساتو باید خودش انتخاب کنه که بره بهشت، یا توی یک جهان فانتزی و جادویی تناسخ پیدا کنه. ساتو ترجیح میده که به اون جهان جادویی تناسخ پیدا کنه. (ماموریت ساتو در اون جهان چی هست؟) جهانی که ساتو بهش فرستاده میشه جایی هست که مردمش همیشه توسط ارتش پادشاه شیاطین تهدید میشه و پادشاه شیاطین سعی داره اون جهان رو نابود کنه و ساتو باید پادشاه شیاطین رو از بین ببره و اونو توی تاریخ محو کنه. آکو به ساتو اجازه میده که یک آیتم همراهش ببره و ساتو آکو رو انتخاب میکنه. (البته باید در نظر گرفت که آکو در اون سرزمین هیچ قدرتی نداره و مثل یک فرد معمولی میشه) بعد از اینکه ساتو و آکو به اون جهان فرستاده میشن، تازه دردسرها و بدبختیشون شروع میشه و…..
برترین انیمه های کمدی
در یک روز آروم و آفتابی تایجی تصمیم میگیره احساساتی که 5 سال نسبت به دختری که عاشقش بود، رو به اون دختر ابراز کنه. تایجی 5 سال بود که عاشق دختری به اسم یوزوریها بود و علاقهی خیلی زیادی به یوزوریها داشت. اما قبلش یکی از همکلاسیهاش که معجون میساخت، به تایجی معجون عشق داد تا بخوره و تایجی بتونه عشقش رو راحتتر به اون دختر بیان کنه. اما تایجی قبول نکرد و معجون رو دور ریخت. زمانی که تایجی رفت توی حیاط مدرسه تا عشقش رو بهصورت کامل برای یوزوریها بیان کنه، ناگهان نور سبز و عجیبی میبینه، اون نور سبز در کل کرهی زمین پخش شده بود و تمام انسانهارو تبدیل به سنگ کرد. ( البته فقط انسانهارو تبدیل به سنگ کرد ) انسانها به شکل مجسمه شده بودن، ولی هنوز در داخل سنگ زنده بودن. بعد از چند هزار سال که زمین آروم آروم دنیای مدرن انسانهارو تبدیل به طبیعتی زیبا کرده بود و دنیای مدرن به کل از بین رفته بود، طبیعیت زمین تمام شهرهارو و کشورهارو تبدیل به جنگل کرده بود و همه جای زمین تبدیل به دنیای قبل از انسانها شده بود. در همین حین ناگهان پسری به اسم تایجی از درون سنگ بیرون میاد و دوباره میتونست حرکت کنه و از بدن سنگی نجات پیدا کرده بود. او کمی بعد در حین گشتن در جنگل، عشقش یوزوریها رو در درون درختی که از یوزوریها مواظبت کرده رو میبینه. عشق تایجی هنوز در حالت سنگی در درون اون درخت زنده بود. روی اون درخت کلمهای هک شده بود و نوشته شده بود: دنبالهی رودخانه رو به سمت پایین بگیر. زمانی که تایجی دنبال رودخانه میره دوستش سِنکو رو میبینه و متوجه میشه که سِنکو اون کلمات رو روی درخت هک کرده است. زمانی که تایجی با دوستش سِنکو حرف میزنه متوجه میشه، در اصل 3700 سال سنگ شده بودن. ماجراجوییهای سِنکو و تایجی از همینجا شروع میشه. اونا باید دنبال راهی بگردن که وضعیتشون تغییر بدن.
این انیمهی جذاب توسط استودیو “TMS Entertaniment” ساخته شده است. یکی از بهترین انیمههایی که این استودیو ساخته و میشه بهش اشاره کرد انیمهی “Fruits Basket” است.
برترین انیمه های کمدی
پسری به اسم کویومی آراراگی که یک پسر نوجوان و دربیرستانی است. کویومی یک پسر خیلی خونسرد و متاسفانه فقیر هست. در ریاضی هوش و ذهنیت بسیار خوبی دارد. این پسر در یک روز، بخاطر اتفاقی تبدیل به خونآشام شده بوده و کاملا فناناپذیر شد. آراراگی در تاریکی میتونست به راحتی ببینه و فناناپذیر شده بود. اما یکی به اسم اُشینو مِمه، داستان و وضعیت زندگیه آراراکی رو میدونست و به آراراگی کمک کرد، که فناناپذیریش از بین بره و کمکم دوباره به حالت انسان بودنش برگرده و دیگه خونآشام نشه. ( البته هنوزم زخمهاش به سرعت خوب میشد و تقریبا خونآشام موند. ولی دیگه مثل قبل یک خوشآشام کامل نبود ). آراراگی زمانی که داشت از پلههای مدرسه بالا میرفت دختری رو دید، که پای اون دختر روی موز اومده لیز خورده و داشت از بالاترین پلهی مدرسه به پایین میاُفتاد و اینجاست آراراگی اون دختر رو نجات میده. ولی متوجه میشه این دختر وزنی نداره و بسیار سبک هست. ( هم وزن لپتاپ تقریبا ). اسم اون دختر سنجو گاهارا هیتاگی است و توی همون دبیرستانی درس میخونه که آراراگی مشغول تحصیل است. بعد هیتاگی، آراراگی رو تهدید میکنه که همه چیو فراموش کنه و به هیچ کی هیچی نگه. اما آراراگی اصرار میکنه که به هیتاگی کمک کنه و به هیتاگی نشون میده چجوری زخماش درمان میشه. هیتاگی برای اینکار با آراراگی پیش کسی میرن که به آرارگی کمک کرد، تا کم کم آراراگی دوباره بتونه انسان بشه. ( همون استاد آراراگی اُشینو مِمه ) هیتاگی در اصل توسط یک خرچنگ که خدا هست، وزنش ازش گرفته شده و تقریبا مثل یک دختر خوشگل هیولامانند و بیوزن هست. ( اون خرچنگ کیه؟ ) در اصل طبق افسانهی از کوههای منطقهی کیوشوئه، خرچنگ وزن در اصل خداست. خرچنگ احساست یا خدای سنگی هم شناخته میشه. آیا آراراگی و اُشینو مِمه موفق میشن به هیتاگی کمک کنن تا دوباره بهحالت عادیش برگرده؟
این انیمه 4 سری اولش، ژانرش بیشتر خوآشامی هست و از سری 5 تا سری 13 کمدی هست. برای دیدن این انیمه اصلا نمیتونید از سری 5 شروع کنید. صرفا پیشنهاد میکنم از سری اول شروع کنید!
ترتیب تماشای این انیمه هم در وبسایت انیمهلیست موجود هست.
این انیمه در تابستان 2009 سری اولش استارت خورد و این انیمه توسط استودیو “Shaft” ساخته شده است.
برترین انیمه های کمدی
این انیمه درباره یک انسانی است، که از زندگی راضی هست و از زندگی لذت میبره. ولی ناگهان توی یک حادثه میمیره و توی یک جهان دیگه زنده میشه. ( داستان دقیقا چی شد و چی باعث شد اون فرد بمیره؟ ) داستان از اینجا شروع میشه که یک مرد جوان 37 ساله به اسم ساتُرو میکامی که در کشور ژاپن و توی شهر بسیار آروم و زیبای توکیو زندگی میکنه. ساترو یک مرد خیلی آروم و مهربون هست و بسیار خونسرده و کاملا زندگیش ایدهآل هست. ساتُرو بعد از تمام شدن تحصیلاتش در یک شرکت خوب و حرفهای مشغول کار کردن میشه. او همیشه هم آرزو داشت دوست دختر داشته باشه. یک روز بر اثر یک جنایت بسیار وحشتناک ساتُرو چاقو میخوره و میمیره و توی یک جهان دیگه زنده میشه. اما به شکل یک لجن زنده میشه. ( این همه موجود آخه چرا لجن؟ ) ساتُرو وارد یک جهان جادویی و فانتزی شده بود. (دقیقا مثل گیمهای انیمهای) ساتُرو قدرتهای باحالی داشت و میتونست قدرت بقیه رو جذب کنه، لولش ارتقا بده و هر چی رو بخواد توی بدن لجنمانندش حل کنه و از بین ببره. در همین حین که مشغول گشتن بود، با یک اژدهای خوفآور آشنا میشه و اون اژدها قرنها بود که تنها بود و طلسم شده بود. از این رو ساتُرو دلش به حال اون اژدها میسوزه و تصمیم میگیره طلسم اون اژددها رو از بین ببره و به اون اژدها کمک کنه. داستان ساتُرو که لجن شده با اون اژدهای ترسناک از همینجا شروع میشه. قراره کلی اتفاقات خندهدار و باحال رو مشاهده کنید.
برترین انیمه های کمدی
این انیمه حول محور یک پسر 17 ساله به اسم هاچیمان هیکیگایا میچرخه. این پسر چشمان خیلی عجیبه داره و چشماش شبیه کوسه ماهی در حال انقراض است. این پسر نه جذابیتی داره و نه خیلی خوشتیپه و تقریبا لاغر هست و قدش متوسطه. هاچیمان مهربونه، اما معمولا نگاه سردی داره و هیچ دوستی نداره و اکثرا توی دبیرستان تک و تنها هست. هاچیمان فکر میکنه که زندگی در جوونی اونم با شادی و خوشحالی تقریبا غیرممکنه و هر کی بگه جوانیش خیلی خوب و با شادی گذشته، هاچیمان او را دروغگو فرض میکنه، جوری که انگار خودش داره به خودش دروغ میگه. در کل هاچیمان پسری سرد با اخلاق خاصی هست، که قابل درک نیست و البته این موضوع که هاچیمان سینگل هست و هیچ دوستدختری نداشته رو هم در نظر بگیریم. در یک روز هاچیمان باید یک مقاله باعنوان: روزهای مدرسه بنویسه. وقتی نوشتن این مقاله رو تموم میکنه، به معلمش یعنی هیراتسوکا تحویل میده. زمانی معلمش مقالهی هاچیمان رو میخونه متوجه میشه که کلا مقالش چرتوپرت بوده و اصلا امکان نداره یک پسر اینقدر وضعیتش توی روزهای دبیرستان بد بوده باشه. معلمش برای تنبیه بخاطر اون مقالهی مزخرف، هاچیمان رو مجبور میکنه تا در کلوپ مدرسه عضو بشه. هیراتسوکا-سنسی معتقد هست که روح هاچیمان فاسده و اون یک بدبخت تنها بیش نیست. در اون کلوپ یک دختر خیلی خوشگل، ناز و خونسرد وجود داره، به اسم یوکینو یوکینوشیتا و رهبر این کلوپ مدرسه هست. یوکینو دختری باهوش با لقب دختری زیبا همچون یخ سرد و یوکینو اکثرا مشغول خواندن کتاب هست. هیراتسوکا-سنسی ( سنسی: همون استاد ) از یوکینو درخواست میکنه و هاچیمان رو به یوکینو میده تا یوکینو به هاچیمان کمک کنه، تا روح فاسد هاچیمان درست بشه و از تنهایی و بدبختی نجات پیدا کنه تا شاید این پسر آدم بشه و…….
این انیمه توسط استودیو “Brain’s Base” ساخته شده است و اکرانش بهار سال 2013 آغاز شد.
برترین انیمه های کمدی
این انیمه درباره یک مرد منحرف، 22 ساله، مو بلوند و مجرد به اسم ایکیچی اُنیزوکا است. ایکیچی رزمی کار بوده و کمردبند مشکی دان2 رو داره (همون درجهی 2 هم گفته میشه). ایکیچی علاوه بر اینکه خوشتیپ هست، او از یک دانشگاه خیلی سطح پایین فارغالتحصیل شده. (البته با تلقب) برای همین چند وقت هست که بهدنبال کار میگرده و بخاطر مدرک سطح پایینش کار مناسب گیرش نمیاد. ایکیچی و دوستش 6 سال هست به توکیو آمدن و فعلا توی توکیو واقع در کشور ژاپن زندگی میکنن. ایکیچی آرزو داره یکی از بزرگترین و بهترین معلمها در کشور ژاپن بشه و تدریس کنه، چون تدریس کردن براش هیجانانگیز هست. ولی بخاطر مدرکش امکان اینکه معلم بشه، خیلی پایین است. صرفا ایچیکی فقط بخاطر هیجان دوست نداره معلم بشه و بیشتر بخاطر اینکه دوست داره یک زن نوجوان و کیوت پیدا کنه. چون منحرف هست، بیشتر دوست داره دخترای دبیرستانی اطرافش باشن. اما از شانش در یک دبیرستان میتونه در کلاس 3-4 تدریس کنه. اون کلاس اغلب یک کلاس بدنام شناخته میشد و خیلی از معلمها بخاطر رفتار دیوانهکنندهی دانشآموزان، از تدریس در اون کلاس صرفنظر کرده بودن و استفاع دادن. دانشآموزان این کلاس همیشه باعث رفتارهایی میشدن، که معلم رو از نظر روانی شدیدا تحت فشار میگذاشت و به دلیل تحقیر و مسخره شدن باعث شد، کمتر معلمی جرعت کنه که در این کلاس درس بده. دانشآموزان کلاسی که قرار بود ایچیکی بهشون آموزش بده، مشکلات بسیار زیادی داشتن و از لحاظ روانی شرایط ثابتی نداشتن. ایچیکی سعی میکنه عمق مشکلات دانشآموزانش رو پیدا کنه و تمام مشکلات رو برطرف کنه. ایچیکی برای این که شغلش از دست نده و به رویاش برسه، حاضره برای دانشآموزانش هر کاری بکنه تا بتونه اون معلمی بشه که میخواد. داستان ایچیکی و دانشآموزانش از همینجا شروع میشه و باید بدونیم شاگرد ایچیکی بودن و زیرنظر ایچیکی بودن، چقدر میتونه مدرسه رو برای دانشآموزان جذاب و لذتبخش کنه.
این انیمه توسط استودیو پیروت در سال 1999 ساخته شده است. این انیمه یکی از بهترین انیمههای کلاسیک در ژانر کمدی است. پیشنهاد میکنم اگه به انیمههای کلاسیک و کمدی علاقه دارید، دیدن این اثر بسیار جذاب رو اصلا از دست ندهید!
این اثر یک انیمهی بسیار کلاسیک است و در پاییز سال 1992 توسط استودیو پیروت ساخته شده است. با اینکه انیمهش کلاسیک هست، ولی داستان فوقالعادهای دارد و طرفدارای زیادی داره و نمرهی بسیار خوبی داره. پیشنهاد میکنم اگه انیمههای کلاسیک و کمدی دوست دارید، دیدن این اثر جذاب رو اصلا از دست ندهید!
این انیمه دربارهی یک پسر بچهی ولگرد، خیابانی، نوجوان و 14 ساله به اسم یووسوکه اورامهشی است. یووسکه شخصیتی خام، خشن، تند، بیپروا، خنگ، کودن و مردمآزاری دارد. در یک روز آفتابی یووسکه میبینه که یک ماشین میخواد به یک پسر بچه که در وسط خیابان به دنبال توپ فوتبالش رفته بود بزنه، اینجاست که یووسکه قهرمانانه جلو میره و جون اون پسر بچه رو نجات میده. ولی متاسفانه ماشین محکم به خود یووسکه میزنه و یووسکه تقریبا میمیره. اما ناگهان یووسکه بالای سر بدنش به شکل یک روح بیدار میشه. یووسکه متوجه میشه که مرده و به همون شکل جسمش تبدیل به روح شده است. یووسکه نمیتونست هیچ موجود زندهای رو لمس کنه و از چیزهای مادی عبور میکرد. یووسکه کمی بعد با یک دختر خیلی کیوت و مهربون، که مسئول این بود که یووسکه رو برای عبور از رودخانهی سانزو-بو-چان ببره، آشنا میشه. ( این دختر در اصل همون خدایمرگ: شینیگامی هست ) و یووسکه متوجه میشه که مرگش الکی بوده و قرار نبود یووسکه بمیره. برای یووسکه امکان رفتن به جهنم و بهشت وجود نداشت. اما یووسکه برای اینکه به زندگی برگرده و زنده بشه و بتونه به زندگیش ادامه بده، باید یک آزمون بده. اگه اون آزمون رو قبول بشه، دوباره میتونه به زندگی برگرده. داستان یووسکه از همینجا شروع میشه. داستانی شیطانی پر از مبارزه، کلی صنحههای خندهدار و هیجانانگیز که قراره کلی از دیدنشون لذت ببریم. سرانجام داستان پرهیجان یووسکه اورامهشی به کجا ختم میشه؟ آیا یووسکه میتونه دوباره به زندگی برگرده؟
این انیمه از روی مانگا ساخته شده است. مانگای این اثر رو پرفسور یوشهیرو توگاشی خلق کرده است. معروفترین اثر پرفسور یوشیهیرو توگاشی، مانگای هانتر ایکس هانتر است، که هنوز در حال انتشار هست.
این انیمه در سال 1993 و 1994 بهترین انیمهی اون دوران شناخته میشده و اون موقع یکی از بهترین انیمههای اون دوران بوده، که ساخته شده بود.
برترین انیمه های کمدی
دختری زیبا به اسم فو که در یک رستوران در پیشخدمت بود. او در زمانی زندگی میکرد که قدیمی بود و هیچ تکنولوژیای وجود نداشت. فو دختری مهربون بود و مشغول کارهایش در رستوران بود. در یک روز با یک مشتری به اسم موگن که یک سامورایی خیلی خشن، قدرتمند و سریعای بود، آشنا میشه. زمانی که فو داشت برای یکی از مشتریهای رستوران چایی میبرد، پاش لیز میخوره و چایی رو روی صورت مشتری میریزه و همین باعث میشه که بخاطر اینکار تنبیه بشه و یک تیکه از اعضای بدنش با شمشیر قرار بود، قطع بشه. ولی ناگهان موگن در ازای 100 تا دانگو با شمشیرزنیه خاصی که داره جلوی اونا رو میگیره، تکتکشون باهم شکست میده و قدرتی رو که داره رو به نمایش میزاره. در همین حین یک سامورایی خوشقیافه، خونسرد و حرفهای به اسم جین با یکی از آدمهای بزرگ اون منطقه، در عوض نجات دادن جون یک فرد بیگناه درگیر میشه و جین، ساموراییهای اون شخص رو شکست میده. زمانی که جین کارش تموم میشه به همون رستورانی که فو پیشخدمت هست، وارد میشه. ولی جین و موگن وقتی همو میبینن باهم درگیر میشن و یک نمایش شمشیرزنیه فوقالعاده به نمایش میزارن و سعی میکنن یکدیگر رو شکست بدهند. در همون لحظه و همون موقع رستوران توسط فردی به آتش کشیده میشه و دود و آتیش در حال سوزوندن رستوران بود، ولی موگن و جین دست از مبارزه نکشیدن و در همون وضعیت مبارزه رو ادامه دادن. اما در نهایت بخاطر شرایط سخت و دود فراوان در اون آتش سوزی بیهوش شدن و دستگیر شدن. زمانی به هوش اومدن، دیدن دستگیر شدن و قرار بود جفتشون اعدام بشن، بخاطر درگیری با یکی از پولدارترین سران اون منطقه. متاسفانه پسر یکی از سران اون منطقه توی آتشسوزی کشته شد و موگن و جین رو اول برای شکنجه بردن، در صورت عذرخواهی و التماس برای بخشش، جونشون بخشیده میشد، که اعدام نشن و جونشون بخشیده بشه. درنهایت برای غروری که داشتن حاضر به عذرخواهی نشدن. در زمانی که میخواستن اعدامشون کنن، ناگهان توسط فو و مردم اون منطقه نجات پیدا میکنن. سفر این سه نفر از همینجا شروع میشه. سفر دوتا سامورایی یکی کلهشق و دیگری آروم و خونسرد، همراه با یک دختر زیبا، قراره کلی از ماجراهاشون لذت ببریم.
این انیمه مبارزههای فوقالعاده خوبی همراه با ریتم هیپهاپ داره و رفته رفته داستانش خیلی بهتر میشه.
این انیمه در بهار 2004 در 26 قسمت توسط استودیو “Manglobe” ساخته شده است. یکی از بهترین اثرهای این استودیو همین انیمه هست.
آکادمیه معروف و محبوب هونوجی که قوانین سختگیرانهای داره و کسانی در این آکادمی وجود دارن که هرگز اجازه نمیدن که دانشآموزی یا کسی توی آین آکادمی قوانین بشکنه، یا زیر پا بزاره. البته یکی از سختگیر ترین افراد این آکادمی، رئیس کمیتهی انظباطی، گاماگوری ایرا نام دارد. گاماگوری هر کسی که بخواد قوانین رو زیرپا بزاره، سخت مجازات میکنه. ( اگه اون فردی که میخواد مجازات کنه جاسوس باشه، دیگه هیچ رحمی از خودش نشون نمیده ) البته گاماگوری قدرت بسیار زیادی داره و به لطف لباس فرم 3 ستارهش قدرتش خیلی زیاد شده است. خلاصه که این آکادمی یکی از سختگیر ترین آکادمیها هست و افراد قدرتمند و باحالِ زیادی داره. قوانین این مدرسه توسط کیروئین ساتسکی نوشته شده است. ( ساتسکی چه کسی هست؟ ) ساتسکی-ساما رئیس شورای دانشآموزی هست و فرد بهشدت قدرتمند، مغرور و با ابهتی هست. که افراد خیلی زیادی بهش احترام میگذراند. ساتسکی-ساما همیشه از یک واقعیت حرف میزنه اونم این هست که: ( ترس یعنی آزادی، آزادی یعنی کنترل، دروغ یعنی واقعیت ) اینا از نظر ساتسکی حقایقی هستن حاکم بر دنیا. البته شخصیت اصلی داستان ما ساتسکی یا گاماگوری نیستن. اون شخص یک دختر به اسم ریوکو ماتویی است، که با یک شمشیر عجیب غریب و بزرگ به دبیرستان هونوجی منتقل شده است. ریوکو در آکادمیه هونوجی یک تغییر بزرگ بهوجود میاره و باعث اتفاقهایی در این آکادمی میشود. پدر ریوکو توسط یک فرد ناشناس و به دلایل نامعلومی کشته شده است. او دنبال شخصی هست که پدرش رو کشته و میخواد اون شخص رو هر چه سریعتر پیدا کنه. ریوکو تو آکادمی با یک صحنهی جالب روبهرو میشه، که یک زره که میتونست حرف بزنه و به ماتویی میگه: منو بپوش. زمانی که ریوکو اون زره رو میپوشه قدرتهای خفنی به دست میاره و…..
این انیمهی فوقالعاده توسط استودیو “Trigger” در سال 2013 ساخته شده است. این استودیو همچنین سازندهی انیمه جذاب “Cyberpunk: Edgerunners” بوده است.
برترین انیمه های کمدی
یک معبد باستانی به اسم شیموگامو که از سه طرف، توسط تاکانو و رودخانهی کامو احاطه شده است. این معبد یکی از بهترین مکانهای اون منطقه است و از دورهی هیان اونجا بوده. این معبد بسیار معروفه و هر ساله تعداد بسیار زیادی به این معبد سر میزنن، اونم برای دعای همسریابی پیش خدای اون معبد یا برای دعای خدایان میآیند. البته کنار این معبد یک رستوران رامن فروشی وجود دارد. ولی تعداد بسیار کمی از وجود همچین رستورانی باخبر هستند. به این رستوران رامن فروشی نکو رامن هم گفته میشود. ( البته یک شایعهی بسیار ترسناک وجود دارد، اونم اینه که گفته شده: آب رامنهای این رستوران از گوربههای واقعی درست میشود ) ولی این رامنها واقعا خیلی خوشمزه درست میشوند و طعم فوقالعادهای دارند. پسری دبیرستانی هنگامی که در اون رستوران رامن فروشی مشغول خوردن رامن بود، با یک مرد عجیب و غریب آشنا میشه. اون مرد عجیب و غریب با اطلات زیادی که در موردن اون پسرداشت، بهش فهموند که خدای معبد شیموگامو است. اسم اصلی اون خدا در اصل کاموتاکه نسونومی نوکامی است. وقتی اون پسر متوجه میشه که اون فرد خدا هست، اتفاقات زیادی توی ذهنش مرور میکنه. داستان این پسر دبیرستانی از همینجا شروع میشود و قراره کلی اتفاقات عجیب و با دوستان عجیب اون پسر آشنا بشیم و اتفاقات عجیبی برای اون رامن فروشی پیش میآید و……
این انیمه درست هست توسط استودیو مادهوس در سال 2010 ساخته شده است. ولی آرت و تصویر این انیمه جوری نیست که باب سلیقهی هر فرد باشه. البته داستان فوقالعادهای داره و نمرهش بسیاره عالی است. ولی لذا کسانی که میخوان این انیمه رو ببین، لطف کنن آرت و نوع تصویرش رو هم در نظر بگیرند. که بعدا از دانلود کامل این انیمه پشیمون نشوند!
دو پسر یتیم که نزدیک کلیسایی رها شده بودن، توسط کشیشی به داخل کلیسا برده میشن و اون کشیش اون دو بچه رو مثل بچههای خودش بزرگ میکنه. ( اون دو تا بچهی یتیم دقیقا کی هستن؟ ) اسم یکی از اون بچهها آستا هست و اسم اون یکی یونو با گردنبند مرموزی در گردنش، که این دو بدون هیچ نشان یا علامتی در کنار کلیسا رها شده بودن. آستا و یونو در کودکی مورد حمله قرار گرفته بودن و بعد از اون حمله هر دوتاشون بهم قول دادن که روزی پادشاه جادوگران بشن. ( بهترین و قدرتمندترین عنوان در اون سرزمین پادشاه جادو هست و خیلیها آرزو دارن که پادشاه جادو بشن. پادشای فعلی جادوگران یولیوس: نُواکرنو نام دارد ) اما فاصلهی طبقاتی در اون سرزمین بسیار زیاد هست و آستا و یونو راه بسیار سختی تا رسیدن به مقام پادشاه جادو دارن. زمانی که آستا و یونو 15 ساله میشن نوبتشون میرسه تا یک گریممور دریافت کنند. ( گریمور در اصل یک نوع کتاب جادویی هست، که به استفاده کننده یا مالک اون کتاب این توانایی رو میده، که خیلی بهتر از جادو و توانایی جادویش استفاده کنه و به هر فرد یک گریمور خاص بر اساس تواناییش تعلق میگیره ) یونو در اصل قدرت جادویی فوقالعادهای داره بخاطر همین، یک گریمور 4 برگ خیلی خاص که مال اولین پادشاه جادو بود بهش تعلق میگیره. اما متاسفانه آستا هیچ قدرت جادویی نداره و بهش هیچ گریموری تعلق نمیگیره. ( آستا از بچگی بخاطر دلایل نامخشصی نمیتونست از جادو استفاده کنه. شاید بشه گفت تنها فردی در اون سرزمین هست که نمیتونه از جادو استفاده کنه ) اما زمانی یک فرد سعی داشت گریمور یونو رو بدزده، همینجاست که آستا برای نجات بهترین دوستش یونو میاد تا کتاب رو پس بگیره. اما در کمال ناامیدی در مبارزه مقابل اون دزد، ناگهان گریمورش فعال میشه و آستا اون دزد رو شکست میده و گریمور یونو رو پس میگیره. به آستا یک گریمور سیاهی پنج برگ به اسم شبدر سیاه تعلق میگیره. ( طبق افسانهها گفته شده در گریمور 5 برگ یک شیطان وجود دارد ) داستان آستا و یونو برای تبدیل شدن به پادشاه جادو از همینجا شروع میشه، که قراره کلی ماجراهای جالب برای این دو رقم بخوره.
این انیمه توسط استودیو پیروت ساخته شده است. معروفترین اثری که استودیو پیروت ساخته و میشه بهش اشاره کرد انیمهی بلیچ است.
یک سینمایی برای 19 فروردین 1402 تاییده شده که در همین تاریخ منتشر میشود. (اما باید توجه داشت که این سینمایی فیلر هست)
برترین انیمه های کمدی
انیمهی زندگی عادی من، حول محور چندتا دختر مهربون، کیوت، بامزه، ناز، گوگولی و مدرسهای میچرخه. این دخترها اسمشون به ترتیب: آئویی یوکو، میو ناگانوهارا و مای میناکامی است و بهزودی دوستان دیگهای هم پیدا میکنن. این دختران مدرسهای، هر روز شیطنتهایی انجام میدهند. آئویی و میو یک سرپرست رباتی دارن و یک گوربهی ناز و سخنگو دارند. این دخترها دوست دارند یک زندگی عادی، معمولی و در حین حال آروم را داشته باشند و از زندگی لذت ببرند. (اما یک مشکل هست) اونم اینه هیچکدوم زندگی عادیای ندارند. هر روز با مشکلات و داستانهای روزمرهشون روبهرو میشود. از جمله اتفاقهایی که براشون میوفته گوربه غذاشون میدزده، ربات سرپرستشون بخاطر برخورد منفجر میشه، ولی انفجارش اونجورییها هم نیست که کسی خیلی آسیب ببینه. ولی کلی اتفاقات ریز و درشت براشون در این دوران مدرسه، اتفاق میوفته. این دخترها در زمانی که سعی میکنن باهم درس بخونن، یک لحظه یک اتفاق هیجانانگیز و حساسی براشون پیش میاد. (البته بازم باید تاکیید کنم هیچ چیز عادیای در زندگشون پیدا نمیشه) داستان این دخترا، پر از ماجراهای باحال و هیجانانگیز هست و کلی اتفاقات غیرقابل باور و پیشبینی نشده، براشون اتفاق میوفته. یک ربات هم هست که دوست داره مثل آدمها زندگی کنه و دوست داره انسان عادی باشه و اون دخترا سعی میکنن مثل یک آدمیزاد باهاش برخورد کنن و…….
این انیمه توسط استودیو “Tyoto Animation” ساخته شده است. محبوب ترین اثر این استودیو انیمهی “A Silent Voice” هست.
این انیمه دربارهی پسری نوجوان با موهایی عجیب به اسم ماشیرو موریتاکا است. این پسر از بچگی توی زندگیش تنها یک رویا داشت، اونم این بود که بتونه مانگاکا بشه. ( خالق و کسی که مانگارو میکشه، میگویند: مانگاکا. مانگا همیشه اثر مانگاکا هست و به مانگاکا تعلق داره ) ماشیرو یک عمو داره، که بسیار مانگاکای حرفهای و محبوبی هست و بیشتر اوقات عموش مشغول طراحی و نوشتن مانگا هست. عموی ماشیرو همیشه به ماشیرو میگفت: که طراح خوبی میشه، ولی ماشیرو ناراحت بود که چرا عموش هیچ وقت بهش نگفت که ماشیرو میتونه مانگاکای خوبی بشه. ماشیرو ذهن خلاقی داره و بسیار در کشیدن، طراحی و نقاشی ماهر هست و در این کار استعداد زیادی داره. اما بخاطر اتفاقی ماشیرو رویاش رو فراموش کرد و بیخیالش شد و تصمیم گرفت یک زندگیه معمولی داشته باشه. زندگی معمولیش این بود، که هر روز مدرسه بره و پسر آرومی باشه. چون دوست نداره برای خانوداهش مشکلی ایجاد کنه، چون نمیخواد خانوداهش فکر کنن ماشیرو یک آدم مریض هست. ماشیرو توی مدرسه عاشق دختری است. ولی معتقده که عشق چیزی جز درد براش نداره. ماشیرو دوست داره یک کار داشته باشه که که پشت میز باشه و روزگارش بگذرونه. خلاصه که ماشیرو دیگه اون رویاش رو کنار گذاشته. اما در یک روز ماشیرو دفتری که داخلش نقاشیه دختری که دوستش داره رو توش کشیده بود، توی کلاس جا میذاره. اسم اون دختر آزوکی است و زمانی که میره مدرسه تا دفترش رو برش داره، متوجه میشه که دانشآموز پشت سریش که پسر تاپ مدرسه تو درس خوندن هست، دفترش دیده و میدونه ماشیرو عاشق آزوکی هست. اسم اون پسر تاگاکی آکیتو هست. این پسر یکی از درس خونترین و باهوشترین بچههای مدرسه است و آکیتو آرزو داشت که مانگاکا بشه و کلی ثروتمند بشه. آکیتو یک شرط میذاره، اونم این هست که به ماشیرو برای طراحی مانگا نیاز داره، اگه ماشیرو قبول کنه، به هیچکسی نمیگه که ماشیرو عاشق آزوکی هست. ماشیرو طراحی فوقالعادهای داره و خیلی در کشیدن و طراحی حرفهای هست و در عوضش آکیتو ذهن بسیار خوب و قوه تخیل خیلی خوبی داره و این دوتا برای مانگاکا شدن بهم نیاز دارن و قراره یک تیم بشن و کلی داستان جذاب رو باهم سپری کنن. خدارو چه دیدیدن شاید با همین کار ماشیرو بتونه به عشقش برسه. از همینجاست که رویای مانگاکا شدن دوباره برای ماشیرو زنده میشه.
برترین انیمه های کمدی
این انیمه دربارهی دختر کیوت، مهربون و بامزه به اسم ماری تاماکی است. ماری در سال دوم دبیرستان مشغول تحصیل هست و کارهایی که میخواد تو سال دوم دبیرستان انجام بده شامل خاطرهنویسی، پیچوندن مدرسه حداقل یک بار و رفتن به سفر بدون نقشهی قبلی است. ماری امیدوار هست بتونه از جوونیش نهایت استفاده رو ببره، چون متوجه شده که سال دوم دبیرستان هست و هنوز هیچ کار مفیدی انجام نداده. ماری دوست داره زندگیش پر از ماجراهای باحال باشه و یک زندگیه معمولی و خستهکننده نداشته باشه. ماری وقتی میخواد کاری انجام بده که هرگز تا حالا به اون کار نزدیک نشده، استرس میگیره. میترسه شکست بخوره و کار خوب پیش نره. برای همین ماری تا الان زندگی یکنواختی داشته است. در یک روز طولانی زمانی که ماری در راهِ رفتن به خونه هست، دختری رو میبینه که با عجله داره میره و یک پاکت پول یعنی دقیق یک میلیون ین از کیف اون دختر که اسمش شیراسه هست، بیرون میوفته. ( انشالله شما هم اگه این اتفاق براتون بیوفته پول رو به صاحبش برمیگردونید ) ماری سعی میکنه که اون پول رو به صاحبش برگردونه. روز بعد در مدرسه، اون دختر که اسمش شیراسه کوبوچیزاوا هست، رو میبینه و اون یک میلیون ین رو بهش پس میده و با شیراسه دوست میشه. شیراسه در اصل هدفش این بود که بره قطب جنوب تا مامانش رو پیدا کنه. چون مامانش ناپدید شده. برای همین سالهاست که شیراسه سخت کار کرده، تا یک میلیون ین جمع کنه. تا بتونه بره قطب جنوب و مامانش پیدا کنه. داستان ماری و شیراسه برای رفتن به قطب جنوب از همینجا شروع میشه. البته افراد دیگری هم این دوتا رو در این سفر هیجانانگیز همراهی میکنن. ماجرای خیلی تماشایی این دخترای کیوت رو اصلا از دست ندید.
این انیمه کلی ویساکتور معروف و محبوب داره. ولی یکی از بزرگترین و محبوبترین ویساکتورای ژاپنی به اسم کانا هانازاوا در این انیمه ویساکتور کاراکتر شیراسه کوبوچیزاوا است. معروفترین انیمههایی که کانا ویساکتورشون بوده و میشه بهش اشاره کرد انیمهی جوجوتسو کایسن و دمون اسلیر است.
مردی 22 ساله که کار نمیکنه، تحصیلاتش رو ول کرده و خونهنشین شده. اسم این مرد ساتو تاتسوهیرو است و تقریبا 176 سانتیمتر قدشه. این مرد یک مشکل بزرگ داره، اونم اینه که ساتو یک هیکیکوموری هست. ( تعریف هیکیکوموری: در اصل به معنای افراد بهشدت گوشهگیر و تنهاست، این افراد همیشه کسانی هستند که از جامعه فاصله گرفتن و عملا جامعه براشون وجود نداره و در تنهایی در گوشهی اتاقشون زندگی میکنن و به تخیل پردازی و بازیهای رایانهای مشغولن. این افراد بیشتر مرد هستن و توسط پدر یا مادر ثروتمند یا دلسوز حمایت میشن. هیکیکوموری در اصل تو ژاپن یک مشکل بزرگ هست و تقریبا 1.5 میلیون نفر در کشور ژاپن در آستانهی تبدیل شدن به هیکیکوکوری هستند ) ساتو خیلی خیالپردازی میکنه و ذهن ثابتی نداره و همه چیو توطئهآمیز تصور میکنه و همه چی براش توطئعهآمیز هست. ( بیشترین جملهای هم که میگه: آیا همه چی توطئه هست؟ ) البته ساتو از اول اینجوری نبوده و یهو در یک روز گرم آفتابی تو دید مردم قرار گرفته و از اون زمان ترسیده و بیرون رفتن برای خودش ممنوع کرده. ساتو از تنهایی و هیکیکوموری بودن رنج میبره و دیگه خودشو نمیشناسه و آرزو میکنه که با دعا کردن از تنهایی و هیکیکوموری بودن رها بشه. در یک روز، یکی زنگ خونهی ساتو رو میزنه و ساتو فکر میکنه مامور برق هست و پول برای ادارهی برق پست نشده. زمانی که درب رو باز میکنه، یک زن پیر و یک دختر خیلی خوشگل با چتری صورتی رو میبینه و در اصل اونا دنبال افرادی بودن تا به آدمهای هیکیکوموری کمک کنن تا از معضل جامعه کم کنن. این اولین دیدار ساتو با میساکی ناکاهارا است و این یک جرقهی بزرگ در زندگیه ساتو هست. چون میساکی قراره به ساتو کمک کنه تا از هیکیکوموری نجات پیدا کنه، تا بتونه ساتو شغل بگیره، سر کار بره، درس بخونه و عاشق بشه و کلی از زندگی بدون هیکیکوموری لذت ببره. آیا سرانجام ساتو با کمک میساکی موفق میشه از سر معضل هیکیکوموری خلاص بشه و یک زندگیه معمولی رو تجربه کنه یا خیر؟
این انیمه بهار سال 2006 اکران شده است.
یک داستان اسرار آمیز و خیلی معمایی که سال 1390 شروع شد. یک قطار پرنده که بدون اینکه کسی بفهمه دلیل سفرش چی هست، سفری پر رمز و راز و خیلی افسانهای رو شروع کرده بود. اما از این قطار، مسافرانش یکی بعد از دیگری با جسمهای خونی و خونآلود و مرده پیدا میشدن و همین باعث شد ردپایی از این قطار پرنده بر جای بمونه. شایعه شدن بود این قطار پرنده هر جا که بخواد میتونه بره. ولی افرادی هم این قطار دیده بودن که میگفتن عتیقهای بیش نیست. در همین حین که قطار پرنده با مسافران عجیبش سفرش رو آغاز کرد. در کشور دیگری در شهر زیبای نیویورک فردی که دانشمند خِبره و بسیار مغرور و دستیارش که علاقهی زیادی به کارش نداشت، به دنبال شیشههای اکسیر جاودانگی بودند. (البته افرادی هم بودند که زودتر به شیشههای اکسیر جاودانگی رسیده بودن) این انیمه یک داستان جدا رو هم در این بخش روایت میکنه که مربوط به سال 1711 بود، که کیمیاگران بسیار قدرتمندی در یک کشتی به دنبال ساخت و پیدا کردن اکسیر جاودانگی برای زندگی ابدی بودند. این انیمه دو داستان جدا رو در قالب یک فصل روایت میکنه، که هیچ ربطی بهم ندارن و زمان و مکانشون کاملا متفاوت نسبت بهم هست. این انیمه داستان ثابتی نداره، اولش ممکنه داستان رو متوجه نشید و گیج بشید، ولی رفته رفته داستان هر بخش رو دستتون میاد. اما این داستان صرفا برای زندگی ابدی، پیدا کردن اکسیر جاودانگی و گیمیاگری هست و افرادی که در این دو داستان روایت میشن، اتفاقات عجیب و دارکی براشون اتفاق میوفته. ولی قراره کلی ماجرا عجیب و غیرقابل پیشبینی رو ببنیم.
این انیمه توسط استودیو “Brain’s Base” در 13 قسمت تابستان 2007 ساخته شده است.
اگر به انیمههای کمدی در عین حال معمایی علاقه دارید پیشنهاد میکنم دیدن این انیمه رو اصلا از دست ندهید!
دختری کیوت، قدکوتاه با قد 1.56 سانتیمتر و بامزه به اسم یویی هیراساوا، که دوران راهنمایی رو تموم کرده و روز اول دبیرستانش شروع شده است. یویی خیلی مهربونه و خیلی خوشحاله که سال تحصیلیش رو در دبیرستان شروع کرده. ( اما خب آرزوی هر دبیرستانی توی دبیرستان، پیوستن به یک کلوپ خوب در همون دبیرستان هست ) خیلی ها از یویی درخواست کرده بودن که به کلوپشون، یویی بپیونده. اما خب همچنان بعد از دو هفته از شروع دبیرستان، یویی نتونسته کلوپ موردنظرش رو انتخاب کنه. چون یویی اهل ورزش نیست و هنر و ادبیات و… چیزی ازشون سردر نمیاره، بخاطر همین برای پیوستن به کلوپ دبیرستان دچار شک و تردید شده است. ( یویی شعارش در هفتههای اول سال تحصیلیش این بود: که باید توی دبیرستان حتما یک کاری انجام بده ) یویی دست و پا چلفتی است و وقتی یکی بهش خیره میشه استرس میگیره و تسلطش رو نسبت به خودش از دست میده. ( اشاره کنم که یویی دختری استرسی و ترسو هست ) در این مدرسه یک کلوپ موسیقی وجود داره، که متاسفانه در حال بسته شدن بود، چون عضوی نداشت. اما ریتسو تایناکا توی این باشگاه عضو شده بود و دوستش میو آکییاما رو از عضو شدن توی کلوپ ادبیات منصرف کرد و میو رو هم به عضو باشگاه موسیقی در اورد. ریتسو و میو از بچگی بهم قول دادن که یک روز گروه موسیقی داشته باشن و از تلاش برای موسیقی لذت ببرن. کلوپ موسیقی حداقل چهار عضو لازم دارد، اگه حداقل به چهر نفر نرسه کلوپ بسته میشه. یک دختر به اسم کوتوبوکی تسوموگی آرزوهای میو و ریستو رو فهمید و برای بسته نشده باشگاه عضو این کلوپ موسیقی شد. حالا این باشگاه یک عضو دیگه نیاز داره تا از بسته شدن نجات پیدا کنه. در این کلوپ ریتسو، درامر گروه موسیقی هست و میو بیس زن گروه هست. کوتوبوکی هم کیبورد زن گروهه. این گروه تنها به یک گیتاز زن نیاز داره، تا گروه تکمیل بشه. یویی چون توی بچگی معلمش برای نوعی موسیقی قاشق زدن تشویقش میکرد، تصمیم گرفت به عنوان قاشق زن به کلوپ موسیقی بپیونده. برای همین فرم ثبتنام پر کرد. اولش ریتسو، میو و کوتوبوکی فکر کردن یویی حرفهای هست و گیتار زدنش عالیه. اما متوجه شدن یویی هیچی جز قاشق زدن بلد نیست. ولی خب چارهای نبود، با انواع خوراکیها و کیکهای خوشمزه و یک اجرای موسیقیه بسیار قشنگ، تونستن بخاطر بقای کلوپ موسیقی؛ یویی رو گول بزنن و به عضو باشگاه درش بیارن. یویی و ریتسو و بقیه عضوهای باشگاه باهم دوست میشن و صحنههایی خندهدار و قشنگی همراه با موسیقی به نمایش میزارن.
این انیمه بهار سال 2009 توسط استودی بسیار محبوب “Kyoto Animation” ساخته شده است.
این انیمه دربارهی یک پسر نوجوان، خوشقلب و مهربون به اسم میدوریا ایزوکو هست. میدوریا از بچگی یک رویا داشت، اونم این بود که یک روزی بتونه بزرگترین و بهترین قهرمان دنیا بشه. الگوی میدوریا بزرگترین و بهترین قهرمان حال حاظر دنیا بود، اون قهرمان اسمش آلمایت بود و مظهر صلح شناخته میشد. اما کسی که میخواست قهرمان بشه، باید چیزی به اسم کوسه داشته باشه. ( کوسه چی هست؟ ) اون موجود توی دریا منظورمون نیست ها! در اصل یک قدرت ناشناخته هست، که از یک نفر به شکل مرموزی به وجود آمد و به همه رسید و سرتاسر جهان پخش شد و کوسه نام گرفت. کوسه در خیلی از انسانها بود و بر اساس توانایی بدن و مهارتی که افراد داشتن، میتوانستن کوسهشون تقویت کنن و قوی تر بشن و تبدیل به یک قهرمان بشن. ( البته خیلیها با استفاده از همین توانایی جرم و جنایت انجام میدادن ). اما متاسفانه با اینکه خیلها کوسه داشتن اما افرادی هم بدون کوسه به دنیا اومدن. نمونهش همین میدوریا هست. میدوریا از زمانی که فهمید کوسه نداره، به شدت داغون شد. ولی از تلاش دست نکشید و تمام تلاشش انجام میداد، تا به آرزوش یعنی قهرمان شدن برسه. میدوریا بخاطر اینکه مهربون بود و قدرتی نداشت، همیشه توسط همکلاسیهاش و باکوگو دوست بچگیش مورد آزار و اذیت قرار میگرفت. در یک روز که باکوگو در دام یک دشمن افتاد که کسی نمیتونست نجاتش بده و قهرمانهایی که اونجا بودن توان اینو نداشتن، که جون باکوگو رو نجات بدن. اما میدوریا ناگهان بدون هیچ کنترلی، بدنش خودکار حرکت میکنه و سعی میکنه جون باکوگو رو نجات بده. همینجاست که آلمایت سر میرسه و محو شجاعت میدوریا میشه و همرو نجات میده. بعد میدوریا رو پیدا میکنه و به میدوریا میگه: که میدوریا هم میتونه قهرمان بشه و اون رو به عنوان شاگرد و وارث قدرتش انتخاب میکنه و به میدوریا قهرمان شدن رو آموزش میده. آیا سرانجام میدرویا میتونه رویای بچگیش برآورده کنه و بزرگترین قهرمان دنیا بشه؟
تا اینجا 6 فصل از این انیمه ساخته شده است و انیمهش هنوز درحال پخش هست و انیمهش توسط یکی از بهترین استودیوهای ژاپنی به اسم “Bones” ساخته شده است. این استودیو ساخت یکی از بهترین انیمه رو که کیمیاگر تمامفلزی نام دارد بر عهده داشته است.
مانگای این اثر قرار بود سال 2022 تمام شود. اما بخاطر وقفههای زیاد و… پایانش به سال 2023 موکول شد. مانگا این اثر هر هفته از مجلهی هفتگی شوننجامپ منتشر میشود.
این انیمه دربارهی داستانِ 3 تا پسرِ دبیرستانی است، که خیلی صمیمی هستن و بهترین دوستای هم هستند. این سه نفر به ترتیب تاداکونی، یوشیتاکه تاناکا و هیدِنوری تاباتا هستند. این سه پسر همدیگه رو از دوران راهنمایی میشناسن. تاداکونی یک پسر خوشتیپ و کاوایی است. تقریبا قوهی تخیل بسیار خوبی داره، همیشه به دوستانش وفادار هست و پسر مهربونیه. او در یک پیتزا فروشی کار میکنه. تاداکونی یک خواهر کوچیکتر از خودش داره، اما رفتارش با خواهرش سرد هست و خیلی کم با خواهرش صحبت میکنه. یوشیتاکه تاناکا یک پسر با موهای تقریبا بلوند و بلند، که همراه همیشگیه تاداکونی و هیدِنوری هست. او پسری آروم هست و معمولا با بقیه خوب رفتار میکنه، اما پسر خوبیه و یک شغل نیمهوقت هم داره. هیدِنوری تاباتا یک پسر باهوش با موهای قهوهای و بلند، مغز متفکر گروهِ تاداکونی و یوشیتاکه است. او همیشه ایدههای خیلی جالب و باحالی مطرح میکنه و بسیار ایدهپرداز خوبیه. اما او موفقیت در کارهای ساده رو دوست داره و پسر آرومی هست و زود خسته میشه. هیدِنوری چشمهاش خوب میبینه و بیناییش مثل آدمهای معمولی است، ولی همیشه عینک میزنه و دوست داره روی چشماش عینک باشه. هیدِنوری معمولا هم خیلی کم بدون عینک دیده شده. این سه پسر خیلی باهم صمیمی هستن و اکثر اوقات وقتشون باهم میگذرونن و بهم وابسته هستن. این انیمه روزمرهی زندگی این سه پسر رو روایت میکنه. ولی اکثر انیمههای روزمره خستهکننده هستن! اما این انیمه ثابت میکنه که داستان روزمرهی سه تا پسر مدرسهای چجوری میتونه جذاب و درعین حال فوقالعاده باشه. تو این انیمه قراره کلی داستانهای خندهدار ببینید و از دیدن زندگیه این سه پسر جوان لذت ببرید.
این انیمه زمستان سال 2012 اکرانش آغاز شد و همون استودیویی که گینتامارو ساخته، مسئول ساخت این انیمه هم بوده است.
دختری به اسم نانامی موموزونو، 17 ساله که در دبیرستان تحصیل میکرد. نانامی قبلا دختری سرزنده، شاد و خوشحال بود. این دختر 162 سانتیمتر قدش هست و یک لبخند خیلی قشنگ هم بر روی لبش هست. پدر نانامی معتاد به قمار هست و عاشق قمارکردنه. پدر نانامی تمام خانه و زندگیش رو برای قمار گذاشت و توی قمار باخت، همین باعث شد فرار کنه، چون خیلی بدهی داشت. نانامی هم از این موضوع خبردار میشه و میفهمه که اگه دست طلبکارها بهش برسه، ممکنه اتفاقات ناخوشایندی براش بیوفته. برای همین فرار کرد و توی پارک رفت، چون نه خونهای داشت و نه کسی رو داشت که مواظبش باشه. زمانی که شب توی پارک بود، یک پسر جوان به اسم میکاگه رو میبینه، که از سگ ترسیده و کمک میخواد. نانامی به اون پسر کمک میکنه و نانامی داستان زندگیش رو برای اون پسر تعریف میکنه. البته اون پسر هم دهها سال پیش از خونهش فرار کرده بود، اون پسر نقشهای داشت و با یک بوس و نوشتن آدرس جایی که قرار بود نانامی در اونجا زندگی کنه، نانامی رو گول زد. وقتی نانامی به اون آدرسی که میکاگه نوشت رسید متوجه شد، میکاگه گولش زده و مسئولیتش رو بر گردن نانامی انداخته و میکاگه در اصل یک الهه در معبد بوده است. اما میکاگه مهر مالکیت معبد رو به نانامی واگذار کرده بود و الان نانامی نقش خدای زمین بودن رو به ارث برده و باید خدای زمین باشه. حالا یک دختر معمولی، شده خدا زمین. ( البته خدای زمین به اسم نیست، صدتا مسئولیت سخت و سنگین داره ) در اصل اون بوسهی میکاگه، برای فریب نانامی نبوده و انتقال مهر خدا بوده است. یک فرد به اسم توموئه توی این معبد با افراد دیگری زندگی میکنه، که به میکاگه خدمت میکردن. ولی زمانی که متوجه میشه میکاگه این دختر رو تبدیل به خدا کرده، رنجیده خاطر میشه. توموئه در اصل قبلا یک روباه شیطانی بوده، ولی انتخاب شد تا خدمتگزار خدای زمین باشه. توموئه میخواست کاری کنه که نانامی از اون معبد بره، ولی در نهایت نمیدونست که قراره به این دختر نزدیک و نزدیکتر بشه و…..
این انیمه پاییز سال 2012 اکران شد. این انیمه توسط استودیوی معروف ژاپنی “TMS Entertainment” ساخته شده است. محبوب ترین اثر این استودیو انیمهی “Dr. Stone” است.
این انیمه دربارهی یک شمشیرزن بسیار خوب و حرفهای به اسم هیتوکیری باتوسای است. در آشوب رژیم توکوگاوا یک مرد قدرتمند و حرفهای، همچنین یک شمشیر زن بسیار ماهر با لقب ترسناکی زندگی میکرد. لقب اون مرد باتوسای قاتل است. هیتوکیری در آشوب و خونریزی آدمهای زیادی رو کشت. او یکی از ترسناکترین و قویترین آدمهای اون سرزمین بود. اما زمانی که آشوب تمام شد، به صورت ناگهانی و غیر منطقی به مدت چند سال ناپدید شد. او با اینکه ناپدید شده، ولی هنوز اسمش باعث ترس در دل دشمنانش میشه و اون تبدیل به یک افسانه شد. او بعد چند وقت دوباره ظاهر شد. ولی کسی نمیدونه در قالب چه شخص یا فردی برگشته است. اما او با اسم هیمورا کِنشین برگشته با یک شمشیر تیغه معکوس و به خودش لقب شمشیرزن دورهگرد رو داده. هیمورا از زندگیه قبلیش پشیمونه و دوست داره زندگیش بهعنوان یک شمشیرزن دورهگرد ادامه بده و دیگه همینجور الکی هر شب آدم نکشه. هیمورا به خودش قول داده بود که تغییر کنه و اون زندگیه قبلیش فراموش کنه. به افرادی که کمک نیاز دارند کمک کنه و بتونه داستان زندگیش به عنوان یک آدم خوب به پایان برسونه. آیا در نهایت باتوسای میتونه به هدفش برسه و با اسم جدید کِنشین هیمورا زندگیش رو به عنوان یک آدم خوب ادامه بده؟
این انیمه یک انیمهی کلاسیک هست و در زمستان سال 1996انتشارش آغاز شد. این انیمه توسط دو استودیو باهمکاریه هم ساخته شده است.