معرفی فیلم Golden Kamuy
کنتو یامازاکی از آن دسته بازیگرانی است که همیشه مورد علاقه من بوده و هرگز با کارهای شگفت انگیزش مرا ناامید نمی کند. کنتو هرگز به خاطر فیلم ها و سریال هایش باعث سرخوردگی من نمی شود. کامبک های او همیشه دو برابر کامبک های قبلی شگفت انگیز است. کاموی طلایی یا گلدن کامویی فیلمی است که هرگز فکر نمی کردم اینقدر خوب باشد. نمی دانم از این فیلم چه شکایتی داشته باشم. از نقطه شروع تا پایان، همه چیز در مورد این فیلم بسیار عالی بود، به جز یک چیز. متأسفانه، فیلم با یک پایان باز به پایان رسید، اما به نظر می رسد که این یک اشاره بزرگ برای فیلم دوم بالقوهو احتمالی Golden Kamuy باشد. فیلم گلدن کامویی با نشان دادن یک جنگ متمرکز که در ژاپن اتفاق می افتد، شروع می شود. این جنگ، مرگبار و در عین حال بسیار نگران کننده است. در این جنگ، اولین شخصیت معرفی شده سایچی سوگیموتو است. سایچی یک قهرمان در میدان جنگ است. او به عنوان سوگیموتوی جاودانه شناخته می شود، زیرا او هرگز نمی میرد و همیشه زنده می ماند، مهم نیست چقدر جراحتش عمیق باشد. پس از جنگیدن در جنگ روسیه و ژاپن، سوگیموتو برای به دست آوردن پول برای برنامه هایش سفر جدیدی را آغاز می کند، اما وقتی می فهمد که طلاهایی که در جستجوی آن است، در جایی در هوکایدو پنهان شده است، اوضاع برای او آسان تر می شود.
درآمدی بر داستان فیلم سینمایی گلدن کامویی
در اوایل قرن بیستم، سایچی سوگیموتوی جاودان، کهنه سرباز جنگ روسیه و ژاپن، زندگی ناچیزی را در جریان هجمه جستجوی طلای پس از جنگ در دشت های هوکایدو، سپری می کند. هنگامی که او به نقشه ای برخورد می کند که در نهایت به ثروتی از طلای پنهان می رسد، او برای یافتن آن به جستجویی پر از خیانت می پردازد. اما سوگیموتو تنها علاقه مندِ آن گنج نیست و هر کسی که از طلا مطلع باشد برای تصاحب آن دست به کشتن خواهد زد! سوگیموتو در مواجهه با شرایط سخت دشت های شمالی ژاپن، جنایتکاران بی رحم و سربازان سرکش ژاپنی، برای زنده ماندن به همه ی مهارت ها و شانس خود و کمک یک دختر آینو به نام آسیرپا نیاز دارد.
بررسی شخصیت سوگیموتوی جاودان در فیلم Golden Kamuy
سایچی، دوست دوران کودکی اش را در جنگ از دست داده و داستانش در نیمه اول فاش نمی شود، اما پس از فهمیدن حقیقت ماجرای او، خیلی دلم شکست و از تکاپو افتادم. اما برویم سر موضوع اصلی. یک روز، سایچی سوگیموتو با مردی بی خانمان آشنا می شود که داستانی بسیار محبوب و مرموز را برای او تعریف می کند. او به سایچی درباره مردی می گوید که طلاهای قوم آینو را دزدیده، اما پس از آن دستگیر شده است. اما در کمال تعجب، او هرگز مکان را فاش نمی کند، حتی زمانی که به طرز وحشیانه ای شکنجه می شود. بنابراین، او محل را به زبان رمز روی بدن 24 محکوم خالکوبی می کند و سپس قصد دارد با زندانیان از زندان فرار کند. اما طلا هنوز پیدا نشده است و همه در تعقیب طلا هستند. سایچی ابتدا حرف او را باور نمی کند، اما پس از آن که متوجه می شود، مرد بی خانمان هنگام چرت زدن به او حمله می کند، تمام داستان را باور می کند. صحنه بعدی برای من گیج کننده تر بود زیرا سایچی جسد آن مرد بی خانمان را در جاده پوشیده از یخ پیدا کرد، جایی که مورد حمله یک خرس قرار گرفته بود. در آنجا خالکوبی هایی را روی بدن مرد بی خانمان دید و متوجه شد که او یکی از محکومان است.
ماجرا پشت ماجرا در فیلم کامویی طلایی
هنگامی که سایچی به راه می افتد تا بقیه محکومین را پیدا کند و به نقاط مربوطه را بهم ربط دهد تا به تکه های طلا دست پیدا کند، با خرسی روبرو می شود که سعی دارد به او حمله کند. سپس، همانجا، یک شخصیت جدید، آسیرپا، وارد می شود. او را از دست خرس نجات داده و هر دو دست به دست هم می دهند تا طلاها را پیدا کنند. اما همه چیز به آن سادگی که به نظر می رسد، نیست. داستان واقعی بعد از آن شروع می شود. فیلم پر از پیچ و خم است. حتی اگر این فیلم با پایان باز تمام شده باشد، با چنان کلیف هنگری مرا تنها گذاشت که مجبور شدم شب را تا صبح به پایان احتمالی فکر کنم. علاوه بر این ها، فیلمبرداری، طرح داستان، صحنه های اکشن و کارگردانی و همه و همه چیز در جای درستی قرار دارند و من اصلاً در طول تماشای فیلم گلدن کامویی احساس خستگی نکردم. اگر عاشق تماشای صحنه های اکشن وحشیانه و توطئه های پرتعلیق هستید، فیلم Golden Kamuy برای شما عالی است.
نقد و بررسی فیلم لایو اکشن Golden Kamuy
متراکم کردن حجم زیادی از کار در یک زمان کوتاه هرگز آسان نیست، اما فیلم Golden Kamuy این کار را به خوبی انجام می دهد و پنج قسمت اول انیمه را در یک داستان منسجم اقتباس می کند. این موفقیت تا حد زیادی به دلیل قدرت نوشته اصلی است. همانطور که اشاره کردم یک داستان خوش ساخت می تواند در هر رسانه ای کار کند و این در مورد فیلم Golden Kamuy مشهود است. شخصیت ها و موقعیت ها به خوبی نوشته شده اند و حتی در لحظات کندتر، شخصیت ها شما را درگیر خود می کنند. در حالی که فیلم روایت منسجمی را ارائه می دهد، برخی از عمق های عاطفی و رشد شخصیت ها قربانی می شوند. زمان کمتری برای شخصیت ها وجود دارد تا از طریق تعاملات معمولی رابطه برقرار کنند، زیرا داستان به سرعت از یک مجموعه به قطعه بعدی منتقل می شود. در نتیجه، موردِ روابط بین شخصیت ها ممکن است در مقایسه با کسانی که با انیمه آشنا هستند، در بینندگانی که برای اولین بار با داستان آشنا می شوند طنین انداز نشود. فیلم حتی در مدت زمان بیش از دو ساعت پخش می شود و شما تمام مدت درگیر داستان آن هستید. به طور کلی، در حالی که این یک فیلم و اقتباس خوب است، توصیه می کنم برای تجربه غنی تر، داستان را از طریق مانگا یا انیمه تجربه کنید.
