داستان درباره رابطه بین یک عکاس بنام Kouhei Morioka و Hazuki که متعلق به یک خانواده سلطنتی خون آشامها است. در ابتدای داستان Kouhei به آلمان میرود که از یک موضوع نادر و فوق طبیعی عکس بگیرد. او این کار را برای کمک به دوستش به نام Hiromiانجام میدهد که سردبیر یک مجله است که درباره موضوعات اسرارآمیز مطلب مینویسد. او در آلمان وارد یک قلعه اسرارآمیز میشود. در آن قلعه Kouheiبا Hazukiملاقات میکند. او از خون Kouheiتغذیه میشود و ادعا میکند که از حالا به بعد Kouhei خدمتکار او است. اگر چه Kouheiباید تبدیل به یک خدنتکار مطیع و فرمانبردار میشد، اما این اتفاق برای Kouheiنیافتاد و رفتار او هیچ اثری روی Kouheiنداشت. سپس ماجرا برای آزاد کردن Hazuki آغاز میشود و پسر عموی Kouheiموفق میشود که او را از اسارت در آن قلعه دلگیر نجات دهد. سپس Hazukiبه Tokyoمسافرت میکند تا در خانه Kouheiزندگی کند. Hazukiادعا میکند که Kouheiخدمتکار او است و باید به تمام دستورهای او عمل کند اما Kouheiبطور مرتب از اجرای دستورهای او امتنا میکند. با وجود دعواها و مشاجره های پی در پی بین این دو رابطه آنها با گذشت زمان بهتر میشود و همه چیز آرام به نظر میرسد تا اینکه خون آشامها برای بردن Hazukiاز راه میرسند