یک روز ، یک شاهزاده ی ساحره به درون بشکه ای انداخته و بعد تبعید شد . یک روز ، دختری به طور ناگهانی به قتل رسید ، و متهم همچنان آزاد است . و بالاخره یک روز ، جنگی که در آن زمان و مکان در لا به لای جادو و انتقام پیچیده شده است ، شروع شد !عقل و جنون ، منطق و هوش ، اعتماد به نفس و اعتقادات . داستان سوزناک این دنیای نا معقول هم اکنون آغاز می شود . خاندان کوساریبه ، خاندانی از جادوگران و ساحره ها هستند که تحت حفاظت ” درخت آغاز ها ” قرار دارند ، شاهزاده ی آنها ، هاکازه کوساریبه ، قوی ترین ساحره در میان خاندان آنان بود . اما سامون کوساریبه ، یکی از اعضای خاندان آنها به دنبال احیا کردن ” درخت پایان ها ” هستش ، درختی که درست در برابر ” درخت آغاز ها ” قرار داره و قدرت نابودی رو کنترل می کنه . سامون ، هاکازه رو به درون بشکه ای می اندازه و بعد اون رو به جزیره ای دور افتاده تبعید می کنه . از داخل اون جزیره هاکازه ، پیامی رو به درون دریا میندازه ، که توسط ماهیرو فووا برداشته میشه ، پسری جوان که سوگند انتقام از کسی رو خورده که خواهر کوچیکترش رو کشته ، آیکا . ماهیرو به شرط اینکه هاکازه با استفاده از جادوش ، قاتل رو پیدا بکنه ، قبول می کنه که بهش کمک بکنه . ولی زمانی که بهترین دوست ماهیرو و معشوق آیکا از خطر نجات پیدا می کنه ، اون هم به درون این داستان عشق و انتقام کشیده میشه .