نگهداری تعادل ظریف قدرت زمانی سخت تر می شود، که پادشاهیهای آموریا، ایشیلفن و وانرودیس بر قاره کوناآنح حکمرانی میکنند. حتی کوچکترین اشاره به مشکل در یک کشور میتواند باعث جنگ در سراسر قاره شود. با این حال، ترس مشترک آنها اژدهای شیطانی داگانزورد است که تنها معنای وجود او بلعیدن و نابود کردن تمام زندگی است.
ده سال پیش، گروهی از جادوگران برای مهر و موم کردن موجود شیطانی با هم همکاری کردند. اما این آیین که بعداً به عنوان "تراژدی بالباگوا" شناخته شد، شکست خورد و بسیاری جان خود را از دست دادند. اگرچه والدین هینرو در این تراژدی جان باختند، اما خودش توسط شمشیرزن گیروو نجات یافت. تحت آموزش گیروو، هینرو شمشیربازی را با هدف تنها گرفتن انتقام آموخت. حالا خودش استادی ماهر است و برای تحقق انتقام طولانی مدت خود یا بلعیده شدن توسط اژدها و ملاقات با سرنوشت مشابه والدینش، به جستجوی داگانزورد می پردازد...
با اینکه در بخش خلاصه داستان، بنظر می آید با انیمه جالب و هیجان انگیزی روبرو هستیم؛ اما داستان این انیمه بدترین قسمت آن است! مردی که شخصیت اصلی را آموزش داده است، 15 سال است که به چیزی دست نیافته و او فکر میکرد که همچنان تلاش کند تا شخصیت اصلی را بارها و بارها برای تمرین مجبور کند. رفتار کرکتر اصلی این انیمه خودش به تنهایی برای کنار گذاشتن انیمه کافیست. در نهایت پس از اینهمه تلاش و تمرینات مداوم برای تبدیل شدن به یک جنگجو و گرفتن انتقام، داستان پایان بندی عجیب و مسخره ای دارد که آن را اسپویل نمی کنم ولی اگر از دیدن این انیمه متعجب شدید، حق دارید!
شخصیتها اما در این انیمه خوب بودند، به جز اینکه تا پایان واقعاً تغییر نکردند. پسرک به دنبال انتقام است و شخصیتهای دیگر گاهی تغییرات ریزی دارند. در کل انیمیشن و آرت استایل این سریال هم چنگی به دل نمی زند.