اتمام پخش
ولی آئو توی مهد کودک بود، به دوستش گفت که چطور پدرش که یه نویسنده داستانای منحرفانه ـست اسمش رو "آ، از روی کلمه (سیب)، و ئو، از روی کلمه (عیاشی)" انتخاب کرده! اون روز هنوز که هنوزه آزارش میده و هدفش اینه که به یه دانشگاهی بره که بتونه کاملا مستقل از پدرش یه زندگی جدید رو شروع کنه. اون نمیتونه جوونیش رو هدر بده و وقتی نداره که به فکر پسرا باشه... تا این که همکلاسیش کیجیما، بهش نزدیک میشه و اعتراف عشقی میکنه. آئو سعی میکنه اونو دک کنه ولی کیجیما نمیفهمه... و وقتی فکرای کثیفی به ذهنش میرسه میفهمه که پدرش روش تاثیر گذاشته!