رگه های زمینی شکوفا شده اند و آسمان در آستانه شکستن است. در دنیای وحشی نژاد انسان تنها یک نژاد بسیار ضعیف است که با خطرات جدی بقا روبرو است و خون نژادهای دیگر را مینوشد. چهار نگهبان نژاد انسان پیر شدهاند و نتوانستهاند جانشین مناسبی پیدا کنند. چهار نفر آخر تصمیم گرفتند گوشت و خون خود را با طبیعت و زمین ادغام کنند و بر اساس خواست جهان، جانشین جدیدی انتخاب کنند.
چند سال بعد جی شیائوفا نابغه اول روستای جی شوئی توسط زن مرموزی به نام یو شوه فریب خورد و چرخ حیات خود را از دست داد و در نتیجه به فردی بی فایده تبدیل شد و کاملاً خود را رها کرد. در این روز، مردم کوه نگهبان به روستای جی شوئی آمدند و کودکانی با صلاحیت برجسته را به عنوان جانشین بعدی کوه نگهبان انتخاب کردند.
جی شیائوفا بنابراین مجبور شد برای تمرین به خانهی استاد روباه برود. از سوی دیگر، حیوانات وحشی به طمع خود وارد قبیلهی انسان میشوند. یکی پس از دیگری شروران قدرتمندی به آرامی به قبیلهی انسان حمله میکنند، جی شیائوفا با چه چیزی روبرو خواهد شد؟
تیان هوانگ یک انیمیشن ریاضت و عروج خدایان است که داستان جی شیائوفا، یک جوان امیدوار از روستای جیشوئی و پسر رئیس روستا را دنبال میکند. همه چیز زمانی بحرانی می شود که شیائوفا به یک دختر ابراز علاقه می کند و پایگاه خود را به آن دختر می دهد و در نتیجه خود را فلج می کند؛ او در نهایت مورد استفاده قرار گرفت و کنار گذاشته شد و به یک معلول روستایی تنزل یافت.
شیائوفا شخصیت اصلی محافظت شده و لوسی است که شرایط سختی دارد و همیشه برای خود مشکلاتی ایجاد می کند. شخصیت او به دلیل نگاه تنبل و بیش از حد خوش بینانه اش آزاردهنده و غیرقابل تحمل است. شخصیتهای زن با علاقه عاشقانه به او سطحی به نظر میرسند و به ویژه شیائو دویا که در ابتدا هیچ پیشینه ای با شیائوفا ندارد، از هیچجا ظاهر میشوند. دوستان مرد او اساساً در سریال وجود دارند تا در هر برخورد با شخصیت اصلی چاپلوسی کنند.