بعد از دیدن مرگ و تراژدی های بسیار، فوشی جاودان خود را در جزیرهای منزوی می کند و در برابر دشمنانش Nokker ها از خودش دفاع می کند. با این حال ناکرها به جای حمله تنهایی به فوشی، شروع به هدف قرار دادن سکونتگاه هایی در خارج از دسترس او میکنند تا او را به بیرون بکشانند.
به زودی، گروهی به نام نگهبانان به فرماندهی هیسامه، فوشی را پیدا میکنند. نگهبانان که سال ها پیش با الهام از چگونگی محافظت فوشی از جزیره جانادا در برابر ناکرها، تعداد قابل توجهی از دنبال کنندگان را به دست آوردهاند و در سراسر جهان شناخته میشوند.
فوشی که در ابتدا دوست نداشت به نگهبانان اجازه دهد تا او را به محل حمله اخیر ناکرها همراهی کنند. فوشی در دهکدهی آنها با چند متحد ارزشمند جدید و قدیمی روبرو میشود. اما با توجه به اینکه درگیری با ناکرها تنها به ضررهای بیشتری منجر میشود، فوشی باید برای رویارویی با غم و اندوه اجتناب ناپذیرش، قدرت درونی پیدا کند.
در این فصل از انیمه همچنان فوشی جاودان را دنبال میکنیم که اکنون با بیش از 200 سال سن، به جلو حرکت میکند. او در حال یادگیری در مورد جایگاه خود در دنیای وسیع و معنای زنده بودن است. در طول سفر او با شخصیتهای جدیدی آشنا میشویم که بر اعمال و طرز فکر او، به ویژه آگاهی اش از خود تأثیر میگذارند. بعد از 9 قسمت، داستان معنی بیشتری پیدا می کند و وارد خط اصلی داستان فصل که در یک مکان واحد رخ میدهد، میشویم.
پیشبینی اینکه داستان فصل اول به کدام سمت می رود تقریباً غیرممکن بود، که در این فصل هم این موضوع وجود دارد و ابهام در داستان زیاد است.
توسعه جهان و دنیای انیمه در این فصل همچنان خوب است. از آنجایی که داستان محدودتر شده، امکان نمایش دادن جاهای مختلف به اندازهی فصل اول وجود ندارد. همچنان با تعداد خوبی از مکانها آشنا میشویم و حس خوبی نسبت به آن مکانها و مردمی که در آنجا زندگی میکنند، منتقل می شود.