تولید شده بر اساس همین داستانی که فیلم موزیکال صدای موسیقی(در ایران معروف به اشک ها و لبخندها) که زندگی خود را در یک صومعه ترک می کند و مسئولیت سرپرستی بچه های کاپیتان ترپ را برعهده می گیرد.
بخشی از شاهکار های جهان تئاتری، Trapp Ikka Monogatari داستانی کلاسیک است که بر اساس بدبختی یا برای فردایی بهتر با سرنوشت جنگیدن نیست. در این داستان سازمان یا فرد شروری وجود ندارد که بایستی شکست داد؛ فقط یک داستان آرام و شیرین است که زندگی روزمرهی خانوادهی فون ترپ رو به تصویر میکشه که ماریا مهمترین نقش رو داره.
خود داستان این سری ساده است و پیچش های عجیبی در بیشتر بخش های خودش نداره. ماریا کوچرا، یه راهبهی در حال تمرین است که ماموریت آموزش دادن به یک دختری که خیلی بیمار حال بوده و نمیتواند به مدرسه برود، به او داده میشود. یک اتفاق به اتفاقی دیگر ختم شده، و ناگهان از همه دارد نگه داری میکند و به آنها کمک میکند به عنوان یک انسان کم کم رشد کنند. کلیت داستان این انیمه این است، و با اینکه پیشروی در داستان وجود دارد، ولی همین الگو تا آخر ادامه پیدا میکند و شاید در ابتدا اینگونه به نظر برسد که تکراری میشود و شاید حتی حوصله سربر، ولی اصلا اینگونه نیست و این انیمه موفق میشود حس گرمیای را در طول تمام ماجرا هایشان، به بیننده بدهد؛ از جمله این ماجرا ها، آماده کردن هدیه برای کارکن خانه یا مبارزه کردن با مادرخواندهی احتمالی جدید. سرعت روایت داستانی نسبت به چنین سری ای خوب بوده و خوشبختانه، زمان زیادی را روی یک موضوع صرف نکرده و داستان های جدیدی را ارائئه داده و جذابیت داستان را نگه میدارد. و فقط نزدیک آخرهای داستان مقداری اتفاقات ناگهانی میشوند.
شخصیت ها، از تنوع بالایی برخوردارند و 7 کودک دارد که داستان برای پردازش و رشد هرکدام با وجود مشکلات شخصی خود زمان کافیای را دارد. پدر این فرزندان آنقدری سخت گیر نیست که رابطهی عجیبی دارد؛ پدری که مجبور است دور از خانه کار کند ولی خانوادهای که دارد اهمیتش خیلی بیشتر از این کارش است. هر عضو خانواده دیگری را کامل میکند و داستان خانوادهای زیبایی را به تصویر میشکند و ماریا، تنها تغییری است که آنها نیاز داشتند تا زندگیشان را رو به جلو ببرند و همچنین کمترین پردازش به ماریا تعلق میگیرد. این انیمه از نظر موسیقیایی و بصری چندان چیزی برای گفتن ندارد.