از ابتدای بلو لاک، مشخص شد که هدف اصلی این سری، ایجاد بهترین تیم مهاجم در ژاپن بود. همه شرکت کنندگان در برنامه Blue Lock با یک سری چالش های طاقت فرسا مواجه شده اند که فردیت را به کار تیمی ترجیح می دهد. حتی شخصیتهایی مانند یوچی ایساگی وارد شدند، که در ابتدا بسیار بیشتر تیمگرا به نظر میرسید، اما در موقعیتی قرار گرفت که باید راه خود را تغییر میدادد و به دنبال توسعه نفس خود بودد تا در این فضای رقابتی شدید پایدار بماند. از یک بی کفایت در برنامه، او تبدیل به یک بازیکن آس و یک نیروی کامل در زمین شد، بازیکنی که می توانست هر حرکت حریفش را بخواند و از آنها پیشی بگیرد. سایر بازیکنان کلیدی مانند رنسوکه کونیگامی و مگورو باچیرا نیز رشد قابل توجهی را تجربه کرده اند. در جایی که ورزش کونیگامی و ارادهاش او را در رتبههای بالاتر برد، سبک بازی غیرمتعارف و وحشی باچیرا اصلاح شد و او را به عضوی مهم در هر تیمی تبدیل کرد.
در حالی که انیمه های ورزشی اخیرا در حال افزایش است، Blue Lock موفق شده راهی پیدا کند که در آن نحوه به تصویر کشیدن فوتبال متفاوت باشد. به جای مضامین معمولی که در آن تاکید بیشتری بر کار تیمی وجود دارد و در آن یک تیم ضعیف برنده میشود، Blue Lock رویکرد دیگری را برای توصیف فردگرایی، منیت و بقای بهترینها در دنیای ورزشهای رقابتی ایجاد میکند. این انیمه شخصیتها را تحت یک رژیم فشار بالا قرار میدهد که برای خلق بهترین مهاجم برای تیم ملی ژاپن، هم از نظر فیزیکی و هم از نظر روحی طراحی شده است. با توجه به این فصل جدید Blue Lock که حول بازی مقابل تیم زیر 20 سال ژاپن است، این بازی برای همه است و ما میتوانیم دقیقاً ببینیم که انیمه و بازیگران آن تا چه حد به آن نقطه رسیدهاند و چرا این مسابقه چنین معنایی برای بازیکنان و آینده فوتبال ژاپن دارد.
مایل به دریافت آخرین اطلاعیه های سایت؟