کائورو ناگاسه بطرز ناگهانی هنگام بازگشت از محل کار ادارهاش به خانه مرد و ناگهان خود را رو به روی مردی سفید پوش دید. این مرد خود را خدا معرفی کرد و بخاطر اشتباهش که باعث مرگ زود هنگام او شد عذرخواهی کرد و گفت با تناسخ کردن او در دنیایی دیگر اشتباهش را جبران میکند. الههی دنیای جدیدش، سلستین، بدن کائورو را بازسازی میکند و تمام خواستههای او را برآورده میکند: بدنی که در ۱۵ سالگی داشته، قابلیت ساخت معجونهای جادویی با هر تاثیری که او بخواهد، و جعبهای با فضای ذخیره سازی بینهایت. اما او خیلی زود متوجه میشود که با اینکه به او گفته بودند این دنیای قرون وسطایی دارای جادوست، اما جادوی آنچنانی در آن وجود ندارد، که این باعث میشود که اشرافزادگان حریص بدنبال معجونهای او باشند. اما با استفاده از دانش زندگی قبلیاش، شاید بتواند راهی پیدا کند که در این دنیا جان سالم به در ببرد!
مایل به دریافت آخرین اطلاعیه های سایت؟