فیلم انواع مهربانی که بهعنوان افسانهای سهگانه ساختار یافته است، از سه داستان متمایز اما به هم مرتبط تشکیل شده است:
رابرت فلچر از دستور رئیس و معشوق سلطه جوی خود، ریموند پیروی می کند. ریموند همه جنبههای زندگی رابرت را کنترل میکند، از جمله قرار گذاشتن او با همسرش سارا، خرید خانه و ماشین آنها و دیکته کردن به آنها برای برقراری رابطه جنسی. یک روز، ریموند به رابرت دستور می دهد تا با ماشینش تصادف کند تا مردی را که فقط با حروف اولش او شناخته می شود، یعنی R.M.F بکشد. آنها با جراحات جزئی زنده می مانند. وقتی ریموند به او دستور می دهد دوباره تلاش کند، رابرت به ترس و عدم تمایل خود برای تلاش مجدد اعتراف می کند، اما ریموند اصرار می کند.
افسر پلیس دانیل عزادار ناپدید شدن همسرش لیز، زیست شناس دریایی است که در دریا ناپدید شده اما خبر نجات او را در هلیکوپتری که توسط R.M.F هدایت می شد، دریافت می کند. لیز به طور معجزه آسایی صحیح و سالم به نزد دانیل بازمی گردد، اما چیزهای زیادی در مورد او عجیب هستند. به نظر میرسد رفتار و علایق او برعکس رفتار قبلیاش باشد، گربه خانگیشان نسبت به او پرخاشگرانه رفتار میکند و پاهایش دیگر در کفشهایش جا نمیگیرد، که باعث میشود دانیل به او مشکوک شود. در میان پارانویای او در مورد لیز، او به دانیل می گوید که باردار است.
امیلی و اندرو اعضای یک فرقه جنسی به رهبری اومی و آکای مرموز هستند. مراسم پاکسازی این فرقه شامل تعریق و دفع سموم در یک سونا با دمای بالا است. اندرو و امیلی به طور خاص به دنبال زنی هستند که توانایی احیای مردگان را داشته باشد. آنها نامزدی به نام آنا را بررسی می کنند که به نظرشان ناموفق است. امیلی مخفیانه مرتباً با شوهرش جوزف و دخترشان ملاقات می کند.