فیلم Out Come the Wolves داستان پیچیده ای از بقا را بهم می بافد که به همان اندازه در مورد درگیری های بین شخصیت های جذاب و فرار از ساکنان وحشی منطقه است. در مرکز داستان سوفی، نامزد نویسنده اش نولان و دوست همیشگی سوفی، کایل قرار دارند. سوفی که در کنار پدرش و کایل شکار می کرده، همیشه با محیط جنگل راحت بوده است. اما اخیراً که به دنبال زندگی شهری است، باید به عنوان یک راهنمای بی میل برای نولان ناآگاه عمل کند. نولان به عنوان ویراستاری که مشتاق بررسی مجدد رابطه ما با غذا و طبیعت است، به دنبال نوشتن مقاله ای در مورد پیوستن به شکار است. با وجود تجربه اندک، او دعوت سوفی را به یک کابین دورافتاده می پذیرد، جایی که کایل او را آموزش می دهد. با این حال کایل با یک زمان بندی مشکوک ظاهر می شود. محبت دائمی آشکار او به سوفی، به ویژه پس از افشای یک گذشته پنهانی با هم، تنش های زیادی را به وجود می آورد. در حالی که هر دو از سوفی مراقبت می کنند، مردان به زودی برای اثبات خود به رقابت می پردازند.
علیرغم اشتباهات روایی، فیلم هجوم گرگ ها با نقش آفرینی های متعهدانه بازیگرانش که چالش های پیچیده ی بین فردی را در محیطی از ناراحتی های درونی بررسی می کنند، تأثیری شگرف بر جای می گذارد. جدیدترین اثر مک دونالد، تسلط او را بر ژانر وحشت تأیید می کند و در عین حال به آثار شخصیت محور بزرگ تری در آینده پیش رویش اشاره می کند. کارگردان با ترسیم اجراهای خوب از افرادی مانند Peregrym، Runyan و Jarsky، جانی دوباره درام های بقا می بخشد. در این فیلم روابط از هم پاشیده می شود زیرا سختی طبیعت ظاهر افراد را از بین می برد و ظرفیت بشریت را برای خوب و بد بودن آشکار می کند. از طریق فیلمبرداری بیلز، جنگل های انبوه به شخصیت زنده دیگری تبدیل می شوند که افراد را درون خود پناه داده و تهدید می کنند.